چندی پیش یکی از
دوستان سئوال زیر را مطرح کرد :
اگر یکی
از پرسنل به هر دلیلی توبیخ شده و از حقوق وی مبلغی کسر گردد این مبلغ در سند حقوق
چه ثبتی باید بخورد؟
پاسخ:
وفق ماده
45 قانون کار کارفرما فقط در موارد ذیل میتواند از مزد کارگر برداشت نماید:
الف -
موردی که قانون صراحتا اجازه داده باشد.
ب -
هنگامی که کارفرما به عنوان مساعده وجهی به کارگر داده باشد.
ج - اقساط
وامهائی که کارفرما به کارگر داده است طبق ضوابط مربوطه.
د -
چنانچه در اثر اشتباه محاسبه مبلغی اضافه پرداخت شده باشد.
ه - مال الاجاره خانه سازمانی (که میزان آن با
توافق طرفین تعیین گردیده است )
درصورتیکه
اجاره ای باشد با توافق طرفین تعیین میگردد.
و - وجوهی
که پرداخت آن از طرف کارگر برای خرید اجناس ضروری از شرکت تعاونی مصرف همان کارگاه
تعهد شده است.
تبصره 1 :
هنگام دریافت وام مذکور در بند ج با توافق طرفین باید میزان اقساط پرداختی تعیین
گردد.
با توجه
به ماده قانونی فوق کسر از حقوق به غیر از موارد فوق بعلاوه تأخیر ، غیبت و خسارات
وارده به کارفرما امکان پذیر نمی باشد ضمن اینکه کارفرما رأساً مجاز به کسر از
حقوق بابت جبران خسارات نخواهد بود و می بایست ابتدا پرونده تخلف کارگر به کمیته
انضباطی کارگاه ارائه شود و در صورت مخالفت کارگر نسبت به قبول صحت و میزان خسارت
مزبور ، می بایست از طریق ادارات کار ، صحت و میزان خسارات وارده به کارفرما تأیید
شود که در آن صورت می بایست بابت جبران خسارات ابتدا ثبت مطالبات از کارگر را بابت
جبران خسارات وارده انجام داد ، ودر نهایت در هنگام محاسبه و پرداخت حقوق ،بدهی کارگر
از حقوق قابل پرداخت به وی کسر می شود .
همه ما کولهباری از اشتباه داریم که باید از آنها درس بگیریم. همه ما اشتباه میکنیم، آن هم خیلی زیاد. بهترین قسمت آن این است که بدانیم اشتباه کردهایم. اگر ندانیم، باز یک اشتباه دیگر کردهایم. میخواهیم ببینیم چطور باید با این همه اشتباهاتمان در زندگی کنار بیاییم. برای این منظور، جملات مختلفی را از افراد مشهور درمورد اشتباه کردن برایتان گرد آوردهایم.
– براندون مال (Brandon Mull)
– جویس میر (Joyce Meyer)
– البرت هوبارد (Elbert Hubbard)
۱) تازمانیکه باور نکنید که شکست خوردهاید و دلسرد نشوید، هنوز شکست نخوردهاید. هیچوقت ناامید نشوید. گاهی وقتها اینکه بدانید چه زمان باید دست از ادامه راه بکشید، کدام جنگ را ببازید، خود نیازمند خرد است.
– جان ایروینگ (John Irving)
۲) خودتان را برای اشتباهاتی که مرتکب شدهاید بخشیده، از آنها درس بگیرید و پیش روید.
– سیمون الکلس (Simon Elkeles)
۳) از آن اتفاق درس بگیرید و آن را فراموش کنید.
۴) هیچوقت یک اشتباه را تکرار نکنید.
– جرج برنارد شاو (George Bernard Shaw)
۵) قلب و روحتان باید استوار باشد. وقتی میبینید در حین و بین یک اشتباه هستید، کنترل ذهنتان را به دست گیرید. قدرت فکر کردن در اشتباهات یک مزیت بزرگ است.
۶) از اشتباهاتتان درس بگیرید و با حس کینه و انتقام برگردید. فقط زمانی که رشد کرده باشید است که میتوانید اشتباهی را جبران کنید.
۷) گاهی اوقات عوض کردن طرز تفکرمان کمک میکند. هیچوقت نمیتوانید با همان طرزفکر قبلی که اشتباهی را مرتکب شدهاید، آن را اصلاح کنید.
۸) بیشتر اوقات تلاش نکردن برای اصلاح یک اشتباه شما را در همان جای اول نگه میدارد. شجاعت لازم برای غلبه بر ترستان و اصلاح خطاهایتان را پیدا کنید.
۹) قدمهای کوچک بردارید و برای غلبه بر اشتباهاتتان تواناییتان را کمکم افزایش دهید.
۱۰) در سختیها به دنبال فرصتی برای پیدا کردن خودتان باشید. در همه سختیها فرصتهای بیشماری برای رشد وجود دارد.
۱۱) برای غلبه بر سردرگمیهایتان وارد عمل شوید. علم به شما کمک میکند بر سردرگمیهایتان غلبه کنید، سعی کنید برای غلبه بر اشتباهتان هم دانش بیشتری درمورد آن موضوع پیدا کنید.
۱۲) صبور باشید و اجازه بدهید زمان بگذرد.
۱۳) بزرگترین اشتباه اکثر ما این است که ناامید میشویم و دست از کار میکشیم. تازمانیکه ۱۰۰٪ کارتان را تکمیل نکردهاید نباید کنار بروید. اگر نیاز به استراحت داشتید، به خودتان وقفه بدهید اما دست از ادامه راه نکشید. موفقیت شکستی است که برعکسش کرده باشید.
۱۴) دست از فکر کردن بردارید و از فرصتها استفاده کنید. بیشتر اشتباهات فرصتهایی عالی برای پیشرفت در اختیارتان قرار میدهند.
– الکساندر پوپ (Alexander Pope)
۱۵) کمال هیچوقت تصادفی نیست؛ بلکه نتیجه تلاشهای هوشمندانه است.
اجازه بدهید نگاهی به گفتههایی بکنیم که دیگران بعد از برخورد با اشتباهاتشان و تجربیات مختلف ارائه کردهاند:
– آلبرت انیشتین (Albert Einstein)
– ماهاتما گاندی (Mahatma Gandhi)
– ناپلئون بناپارت (Napoleon Bonaparte)
– پائولو کوئیلو (Paulo Coelhi)
در
یک دزدی بانک در، گانک ژو چین، دزد فریاد کشید:
" همه
شما که در بانک هستید، حرکت نکنید. پول مال دولت است ،اما زندگی به شما تعلق دارد.
"
همه
در بانک به آرامی روی زمین دراز کشیدند.
این “شیوه تغییر تفکر” نام
دارد، تغییر شیوه معمولی فکر کردن.
هنگامی که دزدان بانک به خانه رسیدند، جوانی که لیسانس دانشگاه داشت به دزد پیرتر (که تنها سه کلاس سواد داشت) گفت: “ برادر بزرگ تر،
بیا تا بشماریم چقدر به دست آورده ایم”.
دزد پیرتر با تعجب گفت: “تو چقدر احمق هستی، این همه پول شمردن زمان
بسیار زیادی خواهد برد. امشب تلویزیون ها در خبرها خواهند گفت ما چقدر از بانک
دزدیده ایم”.
این را می گویند: “تجربه” این
روز ها، تجربه مهم تر از ورقه کاغذ هایی است که به رخ کشیده می شود!
پس از آن که دزدان بانک را ترک کردند،مدیر بانک به رییس خودش گفت:
فوری به پلیس خبر بدهید. اما رییس اش پاسخ داد: “تامل کن! بگذار ما خودمان هم 10
میلیون از بانک برای خودمان برداریم و به آن 70 میلیون که از بانک ناپدید
کرده بودیم، بیفزاییم”.
این را می گویند “با موج شنا کردن” پرده
پوشی به وضعیت غیرقابل باوری به نفع خودت!
رییس کل می گوید: “بسیار خوب خواهد بود که هرماه در بانک دزدی بشود”.
این را می گویند “کشتن کسالت” شادی
شخصی از انجام وظیفه مهم تر می شود.
روز
بعد، تلویزیون اعلام می کند 100 میلیون دلار از بانک دزدیده شده است. دزد ها پول
ها را شمردند و دوباره شمردند، اما نتوانستند 20 میلیون بیشتر به دست آورند. دزدان
بسیار عصبانی و شاکی بودند:
”ما زندگی و جان خودرا گذاشتیم و تنها 20
میلیون گیرمان آمد. اما روسای بانک 80 میلیون را در یک چشم بهم زدن به دست آوردند.
انگار بهتر است انسان درس خوانده باشد تا این که دزد بشود.”
این را می گویند؛ “دانش به اندازه طلا ارزش دارد”.
رییس بانک با خوشحالی می خندید؛ زیرا او ضرر خودش در سهام را در این
بانک دزدی پوشش داده بود.
این را می گویند؛ “موقعیت شناسی” جسارت
را به خطر ترجیح دادن.
در اینجا کدام یک دزد راستین هستند؟