مدیریت و حسابداری

نکاتی در باب مدیریت و حسابداری

مدیریت و حسابداری

نکاتی در باب مدیریت و حسابداری

نگوییم مدیریت زمان بگوییم مدیریت خودمان

 

 

نمیدانم این اصطلاح «مدیریت زمان» را چه کسی انداخت سر زبانها؛ ولی واقعیت این است که ما اصلا نمیتوانیم زمان را مدیریت کنیم. یعنی هیچکس نمیتواند. زمان، به اختیار هیچ بنیبشری درنیامده و نمیآید؛ همیشه راه خودش را میرود. سرعتش هم ثابت است. ما اگر خیلی زرنگ باشیم، خودمان را مدیریت میکنیم و گلیممان را از بستر زمان بیرون میکشیم. سخت است اما میشود. اول باید قاتلین بالفطره اوقات خودمان را بشناسیم؛ بعدش برنامهریزی کنیم برای غلبه بر آنها. قاتلین بالفطره زمان البته یکیدوتا نیستند، خیلی زیادند و تازه در آدمهای مختلف و شرایط مختلف، متغیرند...

ولی اگر بخواهیم چندتا از مهمترینشان را فهرست کنیم، میخوریم به اینها:

ادامه مطلب ...

آموختم که ...

یکی از درسهایی که توی زندگیم آموختم این است که: 

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net 

احتیاط(بالا و پایین)

 

باید مواظب باشیم که با چه کسانی دم خور می شیم

چون تا حد خودشون ما رو پایین می کشن.

تا حالا خیلی خیلی بندرت دیده ام کسی یکی رو

 تا حد خودش بالا بکشه ، چون بالا کشیده شدن

مستلزم آمادگی خود فردِه، اما همه ی ما آمادگی

پایین کشیده شدن رو داریم ،چرا که قبلا پایین  

بوده ایم.

کار مفید کارمندان

خبرآنلاین: خبر بسیار تکان دهنده بود؛ بر اساس گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی‌کار مفید کارمندان ایرانی (به خصوص در بخش دولتی) ۲۲ دقیقه در روز است. این در حالی است که سال گذشته این رقم یک ساعت و ۴ دقیقه یا به عبارتی ۶۴ دقیقه بود. با این حساب، کار مفید کارمندان نسبت به سال گذشته به یک‌ سوم کاهش یافته است.

 

 

 کم کاری و به عبارت بهتر فرار از انجام وظیفه که در بخش اداری و ارایه خدمات

کارمندان بخش‌های دولتی و خصوصی بیشتر به چشم می‌آید، در اصل ریشه در 

 

 مشکلات  فرهنگی و آموزشی کشور دارد و تنها راه درمان آن توجه به نحوه رشد 

 

فکری و  روانی  خردسالان، کودکان و نوجوانان کشور است.

ادامه مطلب ...

نظافت کارگاه

 

خاطره ای از علی سعیدی، پیرمردی یزدی که در صورت زنده بودن باید 90 ساله باشد.

او نقل می کند:

با مدرک ابتدائی سال 1315 استخدام نفت شدم و سال 1350 که بازنشسته شدم لیسانس فنی داشتم. اوایل استخدام نوبت من شد تا کف کارگاه را نظافت کنم، اما نکردم. هر چه نصیحتم کردند، فایده نداشت و استعفا کردم. موضوع که به رئیسم منتقل شد، آمد و کنار دیوار ایستاد و به من گفت: «به اندازه قد من، روی دیوار خط بکش.»

چون بلندتر از من بود روی صندلی رفتم و روی دیوار خط کشیدم. بعد او با جارو کارگاه را پاک کرد و تمام میزها و وسایل را با پارچه گردگیری کرد.

کارش که تمام شد کنار همان دیوار زیر خط ایستاد و پرسید: «به نظرت من کوچک شده ام؟»

سکوت مرا که دید گفت: «اگر شرکت برای نظافت اینجا کارگر استخدام نمی کند برای این است که ما کار آموزان یاد بگیریم و عادت کنیم همه چیز از جمله محیط کارمان مرتب و منظم باشد.»

سعیدی می گفت، که این موضوع باعث شد که من همیشه مرتب باشم.

  

اسلایدهای خواندنی!!

برای مشاهده اسلایدها اینجا کلیک کنید.