مدیریت و حسابداری

نکاتی در باب مدیریت و حسابداری

مدیریت و حسابداری

نکاتی در باب مدیریت و حسابداری

عقلا وارد صحنه شوند، آینده در خطر است

عصرایران ؛ جعفر محمدی - ادبیات حاکم بر فضای عمومی کشور و مدیران آن به ویژه در دولت و مجلس چیست؟! ادبیات توسعه ای یا شعاری؟!

این یک سؤال راهبردی است اما یافتن پاسخ، کار سختی نیست ؛ کافی است به سخنرانی ها ، مصاحبه ها ، تیترها، سرمقاله ها و بیانیه ها توجه کنیم که آکنده از مفاهیم سیاسی و شعاری است و پر از ادعاهای ارزشی.

به محتوای اختلافات دولتمردان و مجلسی ها و فعالان سیاسی بنگریم که اساساً دعوایی بر سر مفاهیم توسعه ای ندارند ولی تا دلتان بخواهد درباره مفاهیم سیاسی مانند فتنه با یکدیگر بحث می کنند و این که آیا فلانی فتنه گر است یا نه؟ درباره این که اگر با فلان کشور مذاکره یا رابطه داشته باشیم ، عزت مان خدشه دار می شود هم کلی بحث بی حاصل می شود. درباره یک عکس یا یک مقاله که در یک روزنامه منتشر شده است هم می شود برای مدت ها بحث و جدل داشت و حتی پای وزیر و مجلس را هم به میان کشید، این که در گوشه ای از سالن اجرای یک کنسرت در فلان شهرستان هم چه اتفاقی افتاده نیز می تواند دستمایه خوبی باشد که تا مدت ها دعوا و جار و جنجال به راه انداخت و آن را موضوع اول کشور کرد و ... .

اما کمتر پیش می آید که در بین آقایان و خانم های مسؤول، این بحث به طور جدی در بگیرد که آینده نظام بازنشستگی در کشور چه خواهد شد چرا که بحث های سیاسی و جناحی و شعاری، اجازه نمی دهد که یادشان بیفتد 10 سال بعد، کل بودجه کشور باید صرف پرداخت حقوق بازنشستگان شود.ادبیات عمومی کشور: توسعه محور یا شعاری؟ / عقلا وارد صحنه شوند، آینده در خطر است

هیچ وقت دغدغه جدی این نبوده است که برای گذر از بحران بی آبی باید صنایع آب بر از دل شهرهای کویری و مرکزی به حاشیه خلیج فارس و عمان منتقل شود و ای کاش روزی می رسید که دعوا و اختلاف بر سر این موضوع و راهکارهای اجرایی اش بود!

اصلاً یادتان می آید که تا مدت ها اختلاف نظرها حول این موضوع باشد که برای نجات تالاب های کشور چه راهی را در پیش بگیریم؟

یا درباره نظام مالیاتی کشور و این که چه راه هایی برای عادلانه کردن سیستم مالیاتی داشته باشیم، بحث های فراگیر انجام می شود و تیتر یک رسانه ها به موافقان و مخالفان راه های پیشنهادی تبدیل می شود؟

چرا به جای دعواهای بیهوده سیاسی، تا کنون مجلسی ها بر سر این موضوع با یکدیگر درگیری فکری نداشته اند که چگونه می توانیم صادرات محصولات مبتنی بر IT مانند نرم افزار و بازی های رایانه ای را گسترش دهیم و درآمد ارزی قابل توجهی داشته باشیم؟

آیا شنیده اید که بحث اصلی مسؤولان این باشد که چگونه می توانیم بخشی از درآمد نفتی مان را در خارج سرمایه گذاری کنیم تا سودآوری مستمر برای کشور داشته باشد؟ مانند خرید سهام شرکت ها و معادن بزرگ، راه اندازی پمپ بنزین در خارج ، مشارکت در مجتمع های تولیدی و ... .

آخرین باری که موضوع اصلی کشور، به جای بحث های سیاسی و شعاری، این بود که "چگونه حمل و نقل ریلی را گسترش دهیم" کی بود؟

اصلاً یادتان هست که وقتی موضوع دانشگاه ها در میان است، به جای بحث هایی مانند این که "در فلان تجمع دانشجویی فلان شعار را دادند و باید برخورد شود"، موضوع اصلی بحث این باشد که چگونه می توانیم آخرین دستاوردها و تجربیات دانشگاه های برتر دنیا مانند هاروارد، آکسفورد، استفنورد و ... را به دانشگاه های کشور منتقل کنیم؟

فضای گفتمانی کشور ، متأسفانه فضای توسعه محور نیست و این علامت وحشتناکی است. نشانه ای از این است که عقلا در حاشیه اند و افراطیونی که تا نوک دماغ شان را بیشتر نمی بینند، گفتمان سازی می کنند و بازی را به دست گرفته اند. نان آنهان در همین دعواهای سیاسی و شعاری است اما هیزم تنوری که نان شان را می پزد، آینده کشور است.

عقلای کشور، خاموش نباشند و بدانند که اگر برخیزند و سخن بگویند، جامعه خسته از افراط و  تشنه عقلانیت، در کنارشان خواهد بود زیرا مردم نیز نگران آینده فرزندان شان هستند.

چرا به بیشتر خواسته‌هایمان نمی‌رسیم؟


شفقنا زندگی- آرمان: اکثراً افراد برای بیان مشکلات خود می‌گویند: «من چه‌کار کنم که او...».در حالی که مشکل ما اینطور است: «من چه‌کار کنم که من...» برای مثال به جای اینکه بگوییم: «من چه‌کار کنم که او بیشتر درس بخواند؟» باید فکر کنیم و ببینیم مشکل واقعی «من» در زندگی چیست؟ آن وقت به اینجا می‌رسیم که حاصل نگرانی و دلسوزی مان برای دیگران تماماً بحث و ایراد و اصرار و اجبار بوده است.راه‌های رسیدن به آنچه در زندگی می‌خواهیم به قرار زیر است:

1-از بعضی خواسته‌ها بگذر

از اولین چیزهایی که باید برای کنار آمدن با دنیا باور کنیم این است که بسیاری از امور دنیا مطابق میل ما پیش نمی‌رود و خیلی از کارها آن طور که دلمان می‌خواهد نمی‌شود.لذا حکمت اقتضا می‌کند که با اختیار و انتخاب خود از بعضی خواسته ها، برای مصلحت بالاتری بگذریم، با خوشبختی دادن به دیگری، به خوشبختی برسیم و با محدود کردن خواسته‌های خود، از زندگی موقت دنیا، به آزادی بیشتری برسیم.در پرورش فرزندمان نیز اگر چه لازم است به بسیاری از نیازهای آنان پاسخ دهیم تا بخل و لجبازی در آنان شکل نگیرد اما برخی از خواسته‌ها را باید بگوییم، نمی‌شود یا نمی‌توانیم. اگر همه خواسته‌ها را بی درنگ تامین کردیم، گمان می‌کند نظام دنیا هم همین طور است و دیگران هم باید هر چه او خواست فوراً انجام دهند. اول می‌گوید، این اسباب بازی را می‌خواهم، بعد دوچرخه و موتور می‌خواهد؛ بعد هم که همین و همان را خریدیم، باید موتور و ماشین پیشرفته بخریم.‌ اسیر و بی چاره کسانی هستند که یاد نگرفته‌اند در این دنیا، «نه» بشنوند. همان‌هایی که دیگران را اسیر و بیچاره خواسته‌های خود کرده اند.

 2. صبر داشته باش

هر چه به ذهنت رسید راه‌حل نیست. چه بسیار تلاش‌ها که نتیجه عکس می‌دهند.تا خواستی هیجان زده شوی و گوشی تلفن را برداشته هر چه در دلت مانده یک جا تحویل بدهی، صبر کن. تا تصمیم گرفتی با گله و شکایت فضا را تیره کنی، تا به فکر تلافی کردن افتادی یا به تو گفتند: «با هر کس باید مثل خودش رفتار کرد» دست نگهدار. شاید بتوانی با لحظه‌ای درنگ، بفهمی که اگر این کارها را بکنی، از تلاشت نتیجه عکس می‌گیری....چه بارهای اضافی را به دوش کشیده و روز و شب ات را به مرور خاطرات تلخ و مقصر نامیدن دیگری گذرانده ای؟ چقدر برای مشکلات دیگری غصه خورده و با از دست دادن روحیه، خود و خانواده ات را از پا در آورده ای؟ چقدر سعی کرده‌ای که افراد را مطابق میل خود تغییر دهی، بدون اینکه با نگاهی به گذشته، نتیجه‌های عکس و رابطه‌های از دست رفته را ببینی؟رسول اکرم (صلی ا... علیه و آله) از جبرئیل سوال کردند که تفسیر صبر چیست؟ عرضه داشت: یعنی روحیه انسان در موقع گرفتاری همانند زمان آسایش قوی و شاداب باشد و در زمان فقر و تهیدستی همانند زمان غنا و بی نیازی و در موقع بلا و مصیبت همانند زمان عافیت باشد و مصائب و ناراحتی‌های خود را نزد مردم بازگو ننماید و شکایت نکند.(1) حضرت صادق (علیه السلام) فرمود: آن کس که در برابر مشکلات و شداید صبر کند، مدت کوتاهی صبر خواهد کرد و همچنین اگر بی تابی نماید، آن هم مدتش کوتاه است. سپس فرمود: بر تو باد که در تمام کارهای خود صبر را پیشه کنی.(2).به هر اندازه که قبل از هر اقدام، عاقبت اندیشی کنی، تجربه‌های خطا را مرور کرده و درس بگیری و با اهل خرد نشست و برخاست داشته باشی، مهارت پیدا می‌کنی که به هر قیمت دست به هر اقدامی نزنی.بنابراین در صورتی که بتوانیم از بسیاری موضوعات با سلامتی عبور کنیم (اغماض و گذشت)، گفتار و رفتار اطرافیان را زیباتر معنا کنیم و تهدیدها را تبدیل به فرصت کنیم؛ در این صورت مشکلات قابل حل و نیاز به بررسی معلوم می‌شود و آنگاه ریشه یابی، خلاقیت و پیگیری می‌خواهد.

پی نوشت ها:1.بحار الانوار جلد 66 صفحه 373. 2. بحارالانوار الجامعة لدرر الأخبار الأئمة الأطهار، محمد باقر مجلسی، ج2، ص 118، باب ایمان و کفر.

کدام رشته‌ها رکورددار بیکاری هستند

تاریخ انتشار : سه شنبه ۵ فروردین ۱۳۹۳ ساعت ۲۰:۳۷  سایت الف

در سال‌های گذشته عدم تناسب رشته‌های دانشگاهی با بازار کار موجب افزایش بیکاران فارغ‌التحصیل دانشگاهی در کشور شده است به نحوی که این مسئله به یک معضل در کشور تبدیل شده است.

به گزارش فارس، دانشگاه‌ها امروز بدون توجه به نیاز واقعی بازار کار اقدام به تربیت دانشجو می‌کنند اما بازار کار تنها به آن بخشی از فارغ التحصیلان توجه دارد که بتواند نیاز واقعی خود به نیروی کار را برطرف کند. بنابراین ناتوانی دانشگاهها یا بی توجهی دانشجویان به لزوم کسب مهارتهای شغلی مورد نیاز بازار کار موجب شده تا همواره نرخ بیکاری فارغ‌التحصیلان بیش از سایر گروه‌ها و تا دو برابر متوسط نرخ بیکاری کشور باشد. یکی از مهمترین دلایل به وجود آمدن این شرایط، عدم ارتباط صحیح بین دانشگاه و بازارکار است.


رشته

فوق دیپلم

لیسانس

فوق لیسانس و دکترای حرفه‌ای

دکترای تخصصی

جمع مرد و زن

علوم تربیتی

5412

19353

772

9

22547

علوم انسانی و هنر

23288

70627

6781

201

100912

علم اجتماعی، بازرگانی و هنر

43383

166690

11886

116

222112

علوم ریاضی و کامپیوتر

8126

58362

9607

84

76191

مهندسی ساخت و تولید

101424

137402

12353

149

251402

کشاورزی و دامپزشکی

7189

27231

3967

34

38438

بهداشت و رفاه

9792

15074

1044

78

25997

خدمات

6914

9589

887

14

17407

اظهار نشده

1782

3682

4872

2703

13045

جمع کل

122863

213007

25517

2257

768051

بیشترین تعداد بیکاران در رشته‌های مهندسی،‌ ساخت و تولید، با 251 هزار و 402 نفر وجود دارد و پس از آن نیز 222 هزار و 112 نفر در رشته‌های علوم اجتماعی، بازرگانی و حقوق قرار دارند. از مجموع بیش از 768 هزار نفر بیکار فارغ‌التحصیل دانشگاهی، 363 هزار و 740 نفر مرد و 404 هزار و 311 نفر هم زن هستند.  

                                      جدول 8 ساله تعداد بیکاران کشور

 سال

 نرخ بیکاری

تعداد بیکاران

1384

11.5

2.674.866

1385

11.3

2.642.648

1386

10.5

2.486.238

1387

10.4

2.392.179

1388

11.9

2.839.971

1389

13.5

.218.329

1390

12.3

2.877.608

1391

12.2

2.944.158

 در انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته، تقریباً تمامی کاندیداها درباره بیکاری و وضع ننابسامان بازار کار سخن گفتند. حسن روحانی رئیس جمهور هم با ارائه آمار بیکاری، درباره این مسئله سخن گفت و تلاش برای حل بیکاری جوانان را از برنامه‌های دولت خود عنوان کرد. کارشناسان بازار کار معتقدند،‌افت شدید قدرت خرید کارگران و پایین ماندن دستمزدها موجب شده تا اثرات افزایش سالیانه حداقل دستمزدها به کمترین حد برسد و با افزایش مکرر قیمتها در بازار، افزایش 25 درصدی دستمزد کارگران در سال 1392 هیچ گونه تأثیری در زندگی خانوار کارگری نداشته است. آمارها نشان می‌دهد در سالهای 84 تا 91 حدود 270 هزار نفر دیگر به صف 3 میلیون بیکار پیوسته‌اند و به دلیل پایین بودن سطح دستمزدها 6 میلیون مشمول قانون کار فقط حداقل دستمزد را دریافت می‌کنند

                                  رشته‌هایی که بیشترین بیکاری را دارند

ردیف

نام رشنه

تعداد فارغ التحصیلان

اشتغال

بیکاری

نرخ بیکاری

1

صنعت و فناوری

39795

23223

16572

41.6

2

علوم کامپیوتر

11129

7740

3388

30.4

3

روزنامه نگاری و اطلاع رسانی

36967

25766

11200

30.3

4

علوم حیاتی

106283

77989

28294

26.6

5

هنر

87802

64582

23220

26.4

6

حقوق

184650

137788

46862

25.4

7

علوم فیزیکی

177813

133328

44485

25

8

کشاورزی، جنگلداری و شیلات

153376

115335

38040

24.8

9

معماری و ساختمان سازی

354952

272995

81957

23.1

10

مهندسی و حرفه های مهندسی

894740

696949

198790

22.2

11

علوم رفتاری و اجتماعی

295421

235027

60394

20.4

12

دامپزشکی

16763

13375

3388

20.2

13

بازرگانی و علوم اداری

795693

634102

161590

20.3

14

خدمات بهداشتی

19408

15574

3833

19.8

15

ریاضیات و آمار

124670

100936

23733

19

16

علوم انسانی

582856

494038

88818

15.2

بر اساس آخرین سرشماری انجام شده، 768 هزار بیکار در کشور دارای تحصیلات فوق دیپلم تا دکترای تخصصی هستند.

در میان رشته‌های دانشگاهی، بالاترین تعداد بیکاران در رشته‌های صنعت و فرآوری، کامپیوتر، هنر و روزنامه‌نگاری هستند.

در واقع یکی از مهمترین چالش‌های بازار کار کشور در سال‌های اخیر بیکاری کارجویان جوان است که بخش عمده آنها را فارغ‌التحصیلان تشکیل می‌دهند و مسئولان دولت یازدهم نیز بیکاری فارغ‌التحصیلان را »مهمترین معضل آتی اقتصاد کشور» عنوان کردند.

وضعیت بیکاری فارغ‌التحصیلان دانشگاهی

از مجموع 52 هزار و 169 نفر بیکار دارای مدرک فوق لیسانس و دکترای حرفه‌ای، 11 هزار و 886 نفر در رشته‌های علوم اجتماعی، بازرگانی و حقوق تحصیل کرده‌اند و 12 هزار و 353 نفر دارای مدرک رشته‌های مهندسی، تولید و ساخت هستند. 9 هزار و 607 نفر در رشته علوم ریاضی و کامپیوتر و 6 هزار و 781 نفر هم در رشته‌های علوم انسانی و هنر بوده‌ا‌ند. به طور کلی 122 هزار و 863  مرد با مدرک فوق دیپلم بیکار هستند. 213 هزار و 7 نفر لیسانس، 25 هزار و 517 نفر فوق لیسانس و دکترای حرفه‌ای و 2 هزار و 257 نفر نیز دکترای تخصصی دارند.

در بین زنان 84 هزار و 447 نفر بیکار فوق دیپلم، 292 هزار و 3 نفر لیسانس، 26 هزار و 652 نفر فوق لیسانس، و دکترای حرفه‌ای و هزار و 131 نفر نیز دارای مدرک دکترای تخصصی هستند.

 

سال نو مبارک


بهار آمد که تا گل باز گردد / سرود زندگی آغاز گردد



بهار آمد که دل آرام گیرد / ز درد و غصه ها فرجام گیرد


بهار بر شما مبارک

دلیل شیوع «وندالیسم» در بین جوانان‌ ایرانی


کارشناسان وندالیسم را از گروه بزهکاری های اجتماعی و انحرافات در جوامع جدید می دانند و آن را به نوعی عکس العمل خصمانه نسبت به فشارها و ناملایمات تلقی می کنند.

خبرآنلاین: کارشناسان وندالیسم را از گروه بزهکاری های اجتماعی و انحرافات در جوامع جدید می دانند و آن را به نوعی عکس العمل خصمانه نسبت به فشارها و ناملایمات تلقی می کنند.

 

قلب تیر خورده، شعر، جوک، یادگاری و اسامی در هم و برهم و امضا و شکلک های با معنی و بی معنی چیزهاییست که هر روز روی در و دیوار، باجه تلفن، میز و نیمکت مدرسه و دانشگاه، درب و اتاق آسانسور و حتی روی درخت ها می بینیمشان. کنده کاری های ماندگاری که معلوم نیست چقدر قدمت دارند و با چه هدفی کشیده شده اند.

 

شاید خیلی ها ندانند این صحنه ها که برای خیلی هایمان عادی شده و طبیعی به نظر می رسد و اگر نباشد چیزی در بینمان کم است، یک نوع اختلال محسوب می شود. تخریب کنترل نشده ی اشیاء با ارزش و اموال عمومی، تخریب گرایی و یا وندالیسم نامیده می شود که یک ناهنجاری اخلاقی و اجتماعی است.

 

کارشناسان وندالیسم را از گروه بزهکاری های اجتماعی و انحرافات در جوامع جدید می دانند و آن را به نوعی عکس العمل خصمانه نسبت به فشارها و ناملایمات تلقی می کنند.

  ادامه مطلب ...

غنی سازی


عصرایران ؛ جعفر محمدی - با اجرایی شدن برنامه اقدام مشترک ایران و 1+5 ، جناح تندوری داخلی ، بر طبل مخالفت با توافق ژنو ، بیش از پیش می کوبد و از 30 دی ماه ، به عنوان "روز عزا" یاد می کند و مدعی است که با تعلیق غنی سازی 20 درصد ، ارزش های نظام و خون شهدای هسته ای پایمال شده است.

در این باره ، نکات زیر قابل توجه است:

1 - آقایان مدعی ، دچار خطای فاحشی هستند، اگر فکر می کنند تمام ارزش های جمهوری اسلامی ، در این است که ما حتماً چند کیلو اورانیوم را در سطح 20 درصد غنی کنیم. چنین نگرشی ، بیش از همه ، توهین به نظامی است که اینان "ادعا"ی دلسوزی اش را دارند.

2 - طبیعی است کسانی که در 8 سال گذشته بر خوان نعمت نشسته و روزی خوار سفره گسترده تحریم ها بودند ، از این که سفره تحریم رفته رفته برچیده شود ، نگران باشند ؛هر "تاجر"ی ، از این که کاسبی اش دچار خلل شود ، نگران می شود و درصدد جلوگیری از آن بر می آید.

تنها یک نمونه از بهره مندی های کاسبان تحریم این است که 5 درصد از پول صادرات ایران را رسماً و علناً به عنوان کارمزد ، می گرفتند و بین خود و شرکای خارجی شان تقسمی می کردند تا دلار حاصل از صادرات را به ایران منتقل کنند.
حال بماند، تجارت هایی که از رهگذر حذف رقبا در شرایط تحریم انجام می دادند و هر کالا را بسیار بیشتر از قیمت واقعی اش به داخل می فروختند.

زیاد در این باره مطول نویسی نمی کنم؛فقط اشاره می کنم به این که وقتی فرد گمنامی به نام بابک زنجانی ، با وصل شدن به آقایان به ثروتی چنان افسانه ای رسیده بود،عقل حکم می کند که بالاسری های وی را نیز در این ماجرا ، سهامداران بزرگ تر بدانیم.

کاسبان تحریم ، روز 30 دی را روز عزا اعلام کرده اند و حق هم دارند که در از دست دادن تجارتی که نسل اندر انسل ، فکرش را هم نمی کردند ، عزادار باشند و سر و صدا به پا کنند.

3 - فکر کنید غنی سازی 20 درصد را ادامه می دادیم ، بعدش چه؟ این سوالی است که آقایان اساساً بدان نمی پردازند.
عقل نعمت گرانبهایی است ؛ فکر کنید ما مدام اورانیوم را غنی می کردیم و انبار می کردیم و در مقابل نه می توانستیم صادرات کنیم ، نه می توانستیم پول های بلوکه شده مان را پس بگیریم ، مردم برای درمان بیماران شان دارو نداشتند و عزیزانشان به خاطر نداشتن دو تا قرص و آمپول ، جلوی چشمان شان پر پر می شدند ، گرانی روز به روز افزون تر می شد ، صنایع قدیمی و فرسوده می شدند ، بیکاری و فساد زیادتر می شد ، اخلاقیات جامعه ای که گرسنه بود ، روز به روز در هم می شکست و ... ؛ آیا این همه فلاکت به بهای داشتن چند کیلو اورانیوم غنی شده ، می ارزید؟

حتماً برای مردم نمی ارزید ولی برای کاسبان تحریم که در پشت آن چند کیلو اورانیوم غنی شده ، کرور کرور درآمد داشتند ، به صرفه بود.

4 - خیلی خوب می شد اگر هم غنی سازی در سطوح مطلوب مان را داشتیم و هم از بقیه "حق مسلم" ها مانند رفاه ، امنیت ، اشتغال ، مسکن ، سفر امن و ... برخودار می شدیم ولی وقتی "شرایط موجود روی زمین" به گونه ای است که باید "انتخاب" کنیم ، می توانیم از یک "حق مسلم" ی مانند غنی سازی 20 درصد بگذریم تا ده ها و صدها "حق مسلم" دیگر را از دست ندهیم.

قرار نبود و قرار نیست برای داشتن غنی سازی 20 درصد ، 77 میلیون جمعیت را درگیر شدیدترین مشکلات روزمره کنیم و تمام دستاوردهای جمعی مردم و نظام را در عرصه های مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و ... به باد فنا دهیم.
مردم ایران ، از "منطق زندگی" پیروی می کنند همان طور که کاسبان تحریم نیز از منطق زندگی تبعیت می کنند و از زاویه همین منطق است که نگران کاسبی شان هستند.
عقل، انصاف ، تدبیر و همین منطق زندگی حکم می کند که منافع 77 میلیون نفر را بر منافع معدود کاسبان تحریم ارجح بدانیم.

اهداء عضو


مرگ مغزی در علم پزشکی، «مرگ مطلق» و عبارت‌ است از قطع همه‌ی فعالیت‌های مغزی و ساقه‌ی مغزی به‌طور هم‌زمان.

به گزارش ایسنا، فرد مبتلا به مرگ مغزی شخصی است که به علت آسیب گسترده به مغز قادر به ایجاد ارتباط با محیط پیرامونش نبوده، نمی‌تواند صحبت کند، نمی‌بیند، به تحریکات دردناک پاسخ نمی‌دهد. فرد مبتلا به مرگ مغزی قادر به تنفس خودبه‌خودی هم نیست. این فرد با آن‌که ضربان قلب دارد، دستگاه گیرنده‌ی امواج مغزی هیچ ‌موجی را از مغز وی ثبت نمی‌کند و خط صاف رسم می‌کند.

ضربان قلب وی به کمک دستگاه تنفس مصنوعی و اقدام‌های نگهدارنده ادامه می‌یابد تا اعضای اهدایی برای پیوند در شرایط مطلوب حفظ شوند. مرگ مغزی در علم پزشکی «مرگ مطلق» است و این فرد هرگز زنده نمی‌شود.

فرصتی برای ایثار
اکنون چرا تردید؟ مرگ مغزی یعنی‌ همان مرگ قطعی! باید اقدام جدی کنیم. بیش از پیش کار کنیم. مردم را آگاه‌ کنیم، فرهنگ‌سازی درباره‌ی مرگ مغزی ضروریست. همه باید در این مقوله سهیم باشیم. تا زمانی که خانواده‌ها اطمینان حاصل نکنند که مرگ مغزی یعنی‌ همان مرگ قطعی، سخت رضایت می‌دهند و به علت نداشتن آگاهی فیزیولوژیکی و علمی، این تردید هم‌چنان باقی است و گرنه روحیه‌ی ایثار وجود دارد... 


 امروزه هزاران بیمار نیازمند با رنج بسیار در انتظار دریافت عضو پیوندی، روزهای عمر خود را سپری می‌کنند و هر روز نیز بر شمار آنان افزوده می‌شود و متأسفانه به‌علت کمبود اعضای اهدایی، درصد فراوانی از این بیماران در فهرست دریافت عضو قرار گرفته‌اند. در این میان، با این‌که اهدای اعضای بدن افرادی که دچار مرگ مغزی شده‌اند، با موافقت خانواده آنها می‌تواند به نجات جان بیماران نیازمند پیوند عضو منجر شود، شمار زیادی از آنها بدون استفاده مدفون می‌شوند و چشمان نگران هم‌چنان باید انتظار‌ها بکشند!

مرگ ‌مغزی پایان راه است، اما ...
متخصصان اذعان دارند بیمار دچار مرگ ‌مغزی شده به‌لحاظ علمی دیگر به حیات باز نمی‌گردد و اگر فردی برگشته، به این علت بوده که در تشخیص اولیه اشتباهی شده و یکی از موضوعات چالش‌انگیز در خصوص مرگ مغزی همین است!

پس اگر شنیدید فردی دچار مرگ‌ مغزی بوده و بهبود یافته، به‌طور حتم مورد، مرگ مغزی نبوده، بلکه کمای عمیق بوده و تشخیص این دو حالت از یکدیگر، با انجام معاینه، نوار مغز و دیگر اقدام‌های تشخیصی امکان‌پذیر است که همه‌ی این مراحل به‌صورت دقیق و طی چند مرحله و از سوی ۵ متخصص بررسی و تأیید می‌شود. حال پرسش دیگری که ممکن است به ذهن متبادر شود، این‌که چرا فرد دچار مرگ‌مغزی شده هنوز قلبش می‌تپد؟

قلب‌هایی که هم‌چنان می‌تپند
در این رابطه، دکتر «علی‌اصغر یارمحمدی» پاسخ می‌دهد: قلب به علت خودکار بودن در صورت داشتن اکسیژن تا مدتی به کار خود ادامه می‌دهد، اما یک دستگاه تنفس مصنوعی باید اکسیژن کافی را برای ادامه‌ی ضربان قلب فراهم کند. قلب بدون این کمک‌های مصنوعی از حرکت می‌ایستد. رییس مرکز دیالیز و پیوند اعضای منتصریه خاطرنشان می‌کند: همه‌ی این اقدام‌ها در حالی انجام می‌شود که حتی با وجود تمام تجهیزات به‌کارگرفته شده نیز قلب برای مدت کوتاهی ضربان دارد که این زمان، از چند ساعت تا چند روز ممکن است طول بکشد.

دکتر یارمحمدی درباره‌ی تأثیر مرگ مغزی بر دیگر اعضای بدن نیز می‌گوید: مرگ مغزی یعنی نرسیدن اکسیژن یا جریان خون به مغز، اما اعضای دیگر بدن مانند قلب، کلیه‌ها یا کبد تا مدتی به کار خود ادامه می‌دهند و قابل پیوند هستند.

تا دیر نشده باید اقدام کنیم
رییس مرکز دیالیز و پیوند اعضای منتصریه می‌افزاید: این اعضای حیاتی در صورت اقدام به‌موقع می‌توانند در بدن شخص دیگری از طریق «پیوند اعضا» استفاده شوند و خانواده‌های فرد مرگ‌ مغزی شده آگاه باشند که به هرحال تخریب اعضای بدن به فاصله کمی پس از مرگ مغزی آغاز می‌شود از همین‌رو فرآیند اهدا و پیوند عضو باید هرچه سریع‌تر انجام شود.

به‌گفته‌ی وی، شرایط پزشکی فرد در زمان مرگ مغزی تعیین‌کننده‌ی قابلیت وی برای اهدای عضو است، اما به‌طور کلی هر کسی در صورت بروز مرگ مغزی با رضایت بستگانش در زمان مرگ، می‌تواند اهداکننده‌ی عضو باشد. این در حالی است که به علت افزایش برخی بیماری‌ها که می‌تواند به عوارض برگشت‌ناپذیر در برخی اعضای بدن منجر شود، بیش از پیش شاهد نیاز به پیوند اعضا هستیم، دیابت و فشار خون در دنیا رو به افزایش است و نارسایی کلیوی از عوارض این بیماری‌هاست که در مواجهه با آن، چاره‌ای جز درمان جایگزین نیست و درمان بهتر و مؤثر‌تر، پیوند است.

شما کارت اهدای عضو نمی‌خواهید؟
در برخی موارد مانند بیماری‌های قلبی، کبدی و ریوی، پیوند عضو بیمار شاید تنها راه درمان و ادامه‌ی حیات باشد و به همین دلیل با ایجاد امکان پیوند، این شانس بزرگ را به بیمارانی که دچار مشکلات جدی هستند، می‌دهیم که به حیات خود ادامه دهند، پس گسترش فرهنگ اهدای عضو حایز اهمیت است و این گونه می‌توان جان شمار زیادی از بیماران نیازمند را نجات داد و آنها را به زندگی دوباره امیدوار کرد یا دست‌کم از درد و رنج بیمار نیازمند کاست.

افراد می‌توانند فرم اهدای عضو را تکمیل و رضایت خود را برای اهدای عضو در صورت مرگ مغزی اعلام کنند. این فرم‌ها با عنوان فرم عضویت در خانواده بزرگ «اهداکنندگان عضو» را مرکز مدیریت پیوند اعضا طراحی کرده است. اگر هم فرد پشیمان شود، امکان انصراف وجود دارد و می‌تواند رضایت خود را پس بگیرد، در غیر این صورت کارت شناسایی اهدای عضو صادر می‌شود. برای دریافت اطلاعات بیشتر از نحوه‌ی عضویت و دریافت کارت اهداء عضو می‌توانید به http://www.mums.ac.ir/tmc مراجعه کنید.

از آسان‌ ترین راه به شغل مناسب برسید



 

شغل مناسب,تعیین شغل

 

 

در خط مشی تعیین شغل، انتخاب حوزه کاری متناسب با شما مهم‌ترین مساله است. در این صورت، از کارتان رضایت خواهید داشت و در آن به تکامل خواهید رسید.

 

برای اینکه شغل مناسبتان را پیدا کنید، سرراست‌ترین راه این است که بی‌هیچ واسطه‌ای، تنها بر توانایی‌های خود تکیه کنید. تحقیقات زیادی نشان می‌دهند وقتی افراد در حوزه‌هایی کار می‌کنند که در آن به طور خاص پرقدرت عمل می‌کنند، در کارشان سنگ تمام می‌گذارند و از آن لذت می‌برند.

 

اگر بر توانایی‌های خود متکی باشید، فرصت‌های خوبی پیدا می‌کنید، چرا که کارفرمایان و سرمایه‌گذاران وقتی مطمئن می‌شوند که شما می‌توانید از پس چالش ها برآیید و واقعا می‌توانید به آنها کمک کنید که به اهدافشان برسند، روی شما حساب می‌کنند.


برای پیشبرد شغلتان بر اساس توانایی‌هایی که دارید، می‌توان از سه راهکار استفاده کرد:

 

1) توانایی‌های اصلی خود را بشناسید: اولین مرحله برای اینکه بدانید چه شغلی با توانایی‌های شما همخوانی دارد این است که بفهمید به چه چیزی باید تکیه کنید. با خودارزیابی شروع کنید. به دنبال استعدادهای متمایز، مهارت‌ها و دانشی باشید که در کارهای مشخص، شما را در رقابت با دیگران قرار می‌دهد.

 

به عنوان مثال، اگر بخواهیم این مطلب را در مورد مدیر فروش یک شرکت خدمات کامپیوتری به کار ببریم، در لیست توانایی‌های او مواردی مثل شناخت مشتری، روبه‌رو شدن با نیازهای اطلاعاتی برای پاسخ به مشکلات کامپیوتری، تعلیم مسوولان فروش تازه کار و ارتباط عمومی شفاهی بسیار خوب، می‌تواند قرار بگیرد. این ویژگی ها اگرچه برای این حوزه کاری مهم هستند، اما بسیار کلی‌اند و با مشخصاتی که دیگر مدیران فروش ممکن است در مورد تخصص‌های خود نام ببرند، مشابهت دارد.

 

ارائه لیستی جزئی تر می‌تواند راهنمای قوی‌تری برای انتخاب شغل شما باشد. در این نمونه خاص، به منظور روبه‌رو شدن با نیازهای اطلاعاتی مشتریان برای حل مشکلات کامپیوتری آنان، پا را فراتر بگذارید و به دانش خود در مورد چگونگی انجام این کار در یک صنعت خاص، مثل خرده فروشی یا تجربه خود با یک تکنولوژی خدمات کامپیوتری خاص مثل تلفیق کارکردهای iPhone با وب سایت یک شرکت اشاره کنید. یا اینکه در لیست خود فقط به شناخت مشتری اشاره نکنید، بلکه استعداد خود را برای حدس زدن مشکلات و نیازهای مشتری، حتی قبل از اینکه خود مشتری آنها را بداند توصیف کنید.

 

2) در طول زمان، توانایی‌های هدفمند ایجاد کنید: به محض اینکه استعدادها و قابلیت‌هایی را که دارید شناختید، به این فکر باشید که برای رشد حرفه خود به چه چیزی نیاز دارید. هدف شما می‌تواند کسب مهارت در یک حوزه فنی (مانند مثالی که در بالا در مورد مدیریت فروش کامپیوتر گفته شد) یا در یک عملکرد خاص (مثل تحلیل مالی یا مدیریت منابع انسانی) باشد.

 

برای اینکه توانایی مورد نظری را که قصد دارید به آن دست یابید، تعیین کنید، برخی اقدامات کاملا روشن و واضح هستند. مثلا ممکن است یک برنامه تحصیلی را پیش بگیرید یا مدرک مهارت فنی در یک حوزه مشخص دریافت کنید. حتی ممکن است تلاش کنید زمینه کاری خود را به سمت هدفی که تعیین کرده اید پیش ببرید.


اما اقداماتی هم وجود دارند که پیچیده‌ترند و شرایط را سخت می‌کنند. اگر جابه‌جایی خوبی در محل کار یا ارتقای شغلی یا پیشنهاد کاری جدیدی برای شما پیش آمده که با توانایی‌هایی که هدف قرار داده‌اید همخوانی ندارد، در پذیرفتن آن هوشیار باشید. وقتی به دنبال یک موقعیت کاری جدید هستید، باید جست‌وجوی خود را بر نقش‌هایی متمرکز کنید که می‌توانید در آن مهارت‌های هدف خود را رشد دهید، نه احتمالاتی که آسان تر به نظر می‌رسند.

 

3) برای تغییر مسیر کاری، توانایی‌های جدیدی در خود ایجاد کنید: اگر به این نتیجه رسیده اید که مهارت‌های شما و مسیری که طی می‌کنید، ایده آلتان نیست، حوزه کاری خود را عوض کنید. در این شرایط، به پیشنهاد ارزشی شخصی متفاوتی نیاز دارید که مستلزم کسب مهارت‌ها و دانش جدید است.

 

افراد وقتی چنین تغییری در کار خود ایجاد می‌کنند، معمولا زمینه توانایی‌های موجودشان را نادیده می‌گیرند. این انتخاب اغلب باعث می‌شود تنزل کنید و نتیجه نهایی آن هم قطعی نیست. راه آسان‌تر این است که آنچه به آن مسلط هستند را تقویت کنید تا به نتایج جدیدی برسید، مگر اینکه از جایگاهی که در آن قرار دارید، کاملا ناراضی باشید. خود را جای یک کارفرما یا سرمایه گذار در یک حوزه یا عملکرد جدید بگذارید و تصور کنید باید چه چیزی به خودتان اضافه کنید تا آنها بتوانند روی شما حساب کنند. افراد ممکن است دقیقا بدانند باید چه مسیر جدیدی را دنبال کنند و چه امکاناتی به آنها کمک می‌کند به هدف خود برسند.

 

اما به طور خاص‌تر، هدف آنها دقیقا مشخص نیست و در راه تحقق آن برخی راه‌ها را امتحان می‌کنند. مثال بارز این مطلب پزشکی بوده که طبابت دیگر او را راضی نمی‌کرده و به دنبال یک نقش مدیریتی بوده است. وی برای این کار استراتژی مشخصی در ذهن نداشت، اما به فراگیری بهداشت عمومی و کسب‌ مدرک در این زمینه اقدام کرد و زمینه‌ای را به وجود آورد که وی را به سوی یک حرفه مدیریتی سوق داد.

 

توسعه شغلی از طریق رشد توانایی‌ها، مستقیم ترین راه برای رسیدن به شغلی است که دقیقا مناسب شما است. باید بدانید مسیر شغلی شما تا چه حد براساس دانش و مهارت‌های شما شکل گرفته است.

نخند

ﻧﺨﻨﺪ !  

ﺑﻪ ﺳﺮ ﺁﺳﺘﯿﻦ ﭘﺎﺭﻩ ﯼ ﮐﺎﺭﮔﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭﺕ ﺭﺍ ﻣﯽ ﭼﯿﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﺍﺭﺑﺎﺏ
ﻧﺨﻨﺪ !
ﺑﻪ ﭘﺴﺮﮐﯽ ﮐﻪ ﺁﺩﺍﻣﺲ ﻣﯽ ﻓﺮﻭﺷﺪ ﻭ ﺗﻮ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤیخری
ﻧﺨﻨﺪ !
ﺑﻪ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺯﺣﻤﺖ ﺭﺍﻩ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﻭ ﺷﺎﯾﺪ ﭼﻨﺪﺛﺎﻧﯿﻪ ﯼ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﻣﻌﻄﻠﺖ ﮐﻨﺪ
ﻧﺨﻨﺪ !
ﺑﻪ ﺩﺑﯿﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﺳﺖ ﻭ ﻋﯿﻨﮑﺶ ﮔﭽﯽ ﺍﺳﺖ ﻭ ﯾﻘﻪ ﯼ ﭘﯿﺮﺍﻫﻨﺶ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻩ ....
ﻧﺨﻨﺪ !
ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺎﻥ ﭘﺪﺭﺕ
ﺑﻪ ﺟﺎﺭﻭ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﺎﺩﺭﺕ
ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻫﺮﺻﺒﺢ ﻧﺎﻥ ﺳﻨﮕﮏ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ
ﺑﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﯼ ﭼﺎﻕ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ
ﺑﻪ ﺭﻓﺘﮕﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﺭﮔﺮﻣﺎﯼ ﺗﯿﺮﻣﺎﻩ ﮐﻼﻩ ﭘﺸﻤﯽ ﺑﻪ ﺳﺮﺩﺍﺭﺩ
ﺑﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﯼ ﺁﮊﺍﻧﺴﯽ ﮐﻪ ﭼﺮﺕ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ
ﺑﻪ ﭘﻠﯿﺴﯽ ﮐﻪ ﺳﺮﭼﻬﺎﺭﺭﺍﻩ ﺑﺎ ﮐﻼﻩ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺭﺍ ﺑﺎﺩ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ
ﺑﻪ ﻣﺠﺮﯼ ﻧﯿﻤﻪ ﺷﺐ ﺭﺍﺩﯾﻮ
ﺑﻪ ﻣﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﭼﻬﺎﺭﭘﺎﯾﻪ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﺗﺎ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﯼ ﮐﻨﺘﻮﺭ ﺑﺮﻗﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻨﻮﯾﺴﺪ
ﺑﻪ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﻗﺎﻟﯽ ﭘﻨﺞ ﻣﺘﺮﯼ ﺭﻭﯼ ﮐﻮﻟﺶ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ ﻭ ﺩﺭﮐﻮﭼﻪ ﻫﺎ ﺟﺎﺭ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ
ﺑﻪ ﺑﺎﺯﺍﺭﯾﺎﺑﯽ ﮐﻪ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺍﺟﻨﺎﺳﺶ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰﺕ ﻣﯽ ﺭﯾﺰﺩ
ﺑﻪ ﭘﺎﺭﮔﯽ زیر ﺟﻮﺭﺍﺏ ﮐﺴﯽ ﺩﺭ ﻣﺠﻠﺴﯽ
ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﻭ ﺭﻭ ﺑﻮﺩﻥ ﭼﺎﺩﺭ ﭘﯿﺮﺯﻧﯽ ﺩﺭﺧﯿﺎﺑﺎﻥ
ﺑﻪ ﭘﺴﺮﯼ ﮐﻪ ﺗﻪ ﺻﻒ ﻧﺎﻧﻮﺍﯾﯽ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ
ﺑﻪ ﻣﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﺩﺭﺧﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﺷﻠﻮﻍ ﻣﺎﺷﯿﻨﺶ ﭘﻨﭽﺮﺷﺪﻩ
ﺑﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﯼ ﮐﻪ ﺳﻮﺍﺭﺗﺎﮐﺴﯽ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﺳﻼﻡ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ
ﺑﻪ ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﭘﻮﻝ ﺧﺮﺩ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺁﺩﺍﻣﺲ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ
ﺑﻪ ﺯﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﮐﯿﻔﯽ ﺑﺮﺩﻭﺵ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﯽ ﻧﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﯽ ﭼﻨﺪﮐﯿﺴﻪ ﻣﯿﻮﻩ ﻭ ﺳﺒﺰﯼ
ﺑﻪ ﻫﻮﻝ ﺷﺪﻥ ﻫﻤﮑﻼﺳﯽ ﺍﺕ ﭘﺎﯼ ﺗﺨﺘﻪ
ﺑﻪ ﻣﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﺎﻧﮏ ﺍﺯﺗﻮ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺑﺮﮔﻪ ﺍﯼ ﭘﺮﮐﻨﯽ
ﺑﻪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻟﻔﻈﯽ ﺑﺎﺯﯾﮕﺮﻧﻤﺎﯾﺸﯽ
ﻧﺨﻨﺪ ، ﻧﺨﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺍﺭﺯﺷﺶ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺑﻪ ﺧﺮﺩﺗﺮﯾﻦ ﺭﻓﺘﺎﺭﻫﺎﯼ ﻧﺎﺑﺠﺎﯼ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺑﺨﻨﺪﯼ!!
ﮐﻪ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﯽ ﭼﻪ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﭘﺮ ﺩﺭﺩﺳﺮﯼ ﺩﺍﺭﻧﺪ !!!
ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻫﺮﮐﺪﺍﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩ ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﯼ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﻭ ﻫﻤﻪ ﮐﺴﻨﺪ !
ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺭﻭﺯﯾﺸﺎﻥ ﺗﻘﻼ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ
ﺑﺎﺭ ﻣﯽ ﺑﺮﻧﺪ
ﺑﯽ ﺧﻮﺍﺑﯽ ﻣﯽ ﮐﺸﻨﺪ
ﮐﻬﻨﻪ ﻣﯽ ﭘﻮﺷﻨﺪ
ﺟﺎﺭ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ
ﺳﺮﻣﺎ ﻭ ﮔﺮﻣﺎ ﻣﯽ ﮐﺸﻨﺪ
ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻫﻢ ﻣﯽ ﮐﺸﻨﺪ

ﻧﺨــــــــــــــــﻨﺪ

احمقها

همیشه احمقها پلکان ترقی آدمای حریص هستن ،چه از نظر مقام و چه ازنظر مال و ثروت.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

یکی بود یکی نبود!

عاشقش بودم ، عاشقم نبود

وقتی عاشقم شد که دیگه دیر شده بود

حالا می فهمم که چرا اول قصه ها میگن؛
یکی بود یکی نبود!

یکی بود یکی نبود. این داستان زندگی ماست.

همیشه همین بوده.
یکی بود یکی نبود ...

برایم مبهم است که چرا در اذهان مان "با هم بودن و با هم ساختن" نمی گنجد؟
و برای بودن یکی، باید دیگری نباشد.

هیچ قصه گویی نیست که داستانش این گونه آغاز شود، که
یکی بود، دیگری هم بود ... همه با هم بودند.

و ما اسیر این قصه کهن، برای بودن یکی، یکی را نیست می کنیم.

از دارایی، از آبرو، از هستی. انگار که بودنمان وابسته به نبودن دیگریست.

انگار که هیچ کس نمیداند، جز ما.  و هیچ کس نمی فهمد جز ما.

و خلاصه کلام اینکه : آنکس که نمی داند و نمی فهمد، ارزشی ندارد، حتی برای زیستن.

و متاسفانه این هنری است که آن را خوب آموخته ایم.

هنر "
بودن یکی و نبودن دیگری" !!!

خواص شب امتحانی آدامس نعنایی

خواص شب امتحانی آدامس نعنایی


کد خبر : 14143
تاریخ ثبت:
۱۳۹۲/۲/۳۱




نتایج یک پژوهش دیگر به دانش آموزان و دانشجویان یک " راه آدامسی" برای گرفتن نمره های بهتر و بالاتر معرفی می کند

بازتاب زندگی: شاید باور نکنید اما تاثیر آدامس بر هوشیاری صبحگاهی بیشتر از نوشیدن چای است.

پژوهشگران دانشگاه کاونتری دریافته اند که بوییدن آدامس نعنایی به طرز رویا گونه می تواند باعث کاهش خستگی شود.

نتایج یک پژوهش دیگر به دانش آموزان  و دانشجویان یک " راه آدامسی" برای گرفتن نمره های  بهتر و بالاتر معرفی می کند.

این پژوهش تاکید دارد: جویدن آدامس می تواند نمره های امتحانی و قدرت حافظه را تا 35درصد بالا ببرد.

سعی کنید با جویدن آدامس نعنایی در شب و صبحگاه هوشیاری و سطح حافظه خود را بالا ببرید.




منبع خبر: باشگاه خبرنگاران


 

ولادت مولی الموحدین حضرت علی (ع) و روز پدر مبارک



ولادت مولی الموحدین امیرالمومنین حیدر کرار شیر خدا مولود کعبه و فرا رسیدن روز پدر راخدمت شما تبریک و تهنیت عرض میکنم .

راه‌های مبارزه با استرس‌های امتحانی


در برنامه‌ریزی برای درس خواندن در روز قبل از امتحان باید فاصله‌های زمانی خاصی برای استراحت کردن در نظر گرفته شود. البته بهتر است فاصله این استراحت براساس سختی یا آسانی مطلب مورد مطالعه تنظیم شود.

اضطراب امتحان نوعی اشتغال ذهنی است که خود کم‌انگاری و تردید در مورد توانایی‌های فرد را به همراه دارد.


ادامه مطلب ...

بدترین گناه «فریب تهی دستان» است/چگونه است که ایران فقیر دارد؟

مصاحبه  زیر که در سایت عصرایران نشر شده بود توجه مرا جلب کرد ،بر آن شدم تا نسبت به باز نشر آن در وبلاگم اقدام نمایم .امیدوارم مورد استفاده  شما دوستان نیز واقع گردد.


گفت و گو با تنها اقتصاد دانی که نوبل صلح دارد:

بدترین گناه «فریب تهی دستان» است/چگونه است که ایران فقیر دارد؟

فرودستان دارایی و ثروت ندارند که به واسطه از دست دادن‌شان غصه بخورند. فریب آنها، فریب باور آنهاست. فریب اعتماد آنهاست...من حتی به سیاست‌های رابین هودی هم علاقه ندارم و معتقد نیستم باید از فردی گرفت و به فرد دیگری داد.

عصرایران - پرداخت تسهیلات خرد به گروه‌های کم‌درآمد همواره یکی از دغدغه‌های سیاست‌گذاران بوده است. اما این فرآیند با یک علامت سوال روبه‌رو است، اگر نظام بانکی مسیر تامین مالی چنین هدفی باشد به‌واسطه آنکه سپرده‌های بانکی متعلق به مردم است، دولت ها چگونه باید آن را به اقشار کم درآمد پرداخت کنند؟

نشریه «تجارت فردا» درشماره این هفته با «محمد یونس» تنها اقتصاددان برنده نوبل صلح در این خصوص گفت‌و‌گویی داشته است.

  یونس ، بانکدار و اقتصاددان بنگلادشی. او خالق "وام خرد" ، نوعی وام کوچک برای بیکاران و تاجران فقیر و  همچنین موسس بانکی به نام گرامین بانک است.
 
محمد یونس دکترای خود را در اقتصاد، از دانشگاه فاندرویلت آمریکا دریافت کرده است و در سال ۲۰۰۶  موفق به کسب جایزه نوبل در صلح شد.
 
از او چندین کتاب نیز منتشر شده است که از جمله معروفترین آنها عبارتند ازبانکدار فقرا: وام های خرد و مبارزه با فقر جهانی،جهانی بدون فقر: کسب و کار اجتماعی و آینده سرمایه داری ،ساختن یک کسب و کار اجتماعی: نوع جدیدی از سرمایه داری که به بشریت خدمت می کند و ...

او از کامیابی‌ها و ناکامی‌های خود در این مسیر می‌گوید و عنوان می‌کند: «بدترین فریب سوء‌‌استفاده از نیاز تهدیدستان است

خلاصه ای از مهم ترین فرازهای این گفت وگو را در ادامه مطلب  می خوانید:


ادامه مطلب ...

قانـون‌های طلایـی برای پـول خـرج کـردن . . .


فرقی نمی‌کند که در یک فروشگاه لوازم خانگی، پوشاک، موبایل یا سوپرمارکت باشید. در همه حال قواعد خدشه ناپذیری وجود دارد که به شما اجازه نمی‌دهد موجودی حساب‌های‌تان را بی‌محابا به آتش بکشید. حتی اگر روی کوهی از پول نشسته باشید، باز هم اجازه ندارید بی‌محابا همه‌شان را آتش بزنید. چون در همه حال قواعد خدشه ناپذیری وجود دارد که اگر به آنها عمل کنیم، اطمینان خواهیم داشت که در مسیر درست قرار داریم.

فروشنده‌ها باید به شما احترام بگذارند و از این راه برای خود جایگاه و مقام بالاتری بخرند. هیچ کسب و کاری با سهل‌انگاری دوام نخواهد آورد. اگر بعضی مواقع دچار لغزش می‌شوند این وظیفه ماست که شیوه درست را به خاطرشان بیاوریم.

ادامه مطلب ...

ما همدیگر را دوست نداریم؟!!!

نویسنده:جعفر محمدی – سایت عصر ایران


18 سال پیش من در شرکت سوئدى ولوو استخدام شدم. اولین روزهایی که در سوئد بودم، یکى از همکارانم هر روز صبح با ماشینش مرا از هتل برمی‌داشت و به محل کار می‌برد. هوا کمى سرد بود و برفى. ما صبح‌ها زود به کارخانه می‌رسیدیم و همکارم ماشینش را در نقطه دورى نسبت به ورودى ساختمان پارک می‌کرد. در آن زمان، 2000 کارمند ولوو با ماشین شخصى به سر کار می‌آمدند.

روز اول، من چیزى نگفتم، همین طور روز دوم و سوم. روز چهارم به همکارم گفتم: آیا جاى پارک ثابتى داری؟ چرا ماشینت را این قدر دور از در ورودى پارک می‌کنى در حالى که جلوتر هم جاى پارک هست؟
او در جواب گفت: براى این که ما زود می‌رسیم و وقت براى پیاده‌رفتن داریم. این جاها را باید براى کسانى بگذاریم که دیرتر می‌رسند و احتیاج به جاى پارکى نزدیک‌تر به در ورودى دارند تا به موقع به سرکارشان برسند. تو این طور فکر نمی‌کنی؟


ادامه مطلب ...

کار مفید کارمندان

خبرآنلاین: خبر بسیار تکان دهنده بود؛ بر اساس گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی‌کار مفید کارمندان ایرانی (به خصوص در بخش دولتی) ۲۲ دقیقه در روز است. این در حالی است که سال گذشته این رقم یک ساعت و ۴ دقیقه یا به عبارتی ۶۴ دقیقه بود. با این حساب، کار مفید کارمندان نسبت به سال گذشته به یک‌ سوم کاهش یافته است.

 

 

 کم کاری و به عبارت بهتر فرار از انجام وظیفه که در بخش اداری و ارایه خدمات

کارمندان بخش‌های دولتی و خصوصی بیشتر به چشم می‌آید، در اصل ریشه در 

 

 مشکلات  فرهنگی و آموزشی کشور دارد و تنها راه درمان آن توجه به نحوه رشد 

 

فکری و  روانی  خردسالان، کودکان و نوجوانان کشور است.

ادامه مطلب ...

میلاد پیامبر عظیم الشان اسلام مبارک

حق چو دید آن نور مطلق در حضور/ آفرید از نور او صد بحر نور

آفرینش را جز او مقصود نیست/ پاک دامن تر زاو موجود نیست

میلاد نبی اکرم گرامی باد

چطور بیشتر از آنچه فکر می‌کنیم احترام دیگران را جلب کنیم

حتماً تابحال شنیده‌اید که می‌گویند برای به دست آوردن احترام باید به دیگران احترام بگذارید. به گزارش سلامت نیوز کاملاً درست است اما لزوماً نه به آن شکلی که شما فکر می‌کنید.                                                                                      

ادامه مطلب ...

ایدز

این هفته همه جا صحبت از بیماری ایدز است بر آن شدم تا مطلب زیر را که در روزنامه جام جم چاپ شده بود را منتشرنمایم تا جوانان پاک این سرزمین که وبلاگ را مطالعه می کنند سفیران گسترش سلامت و بهداشت در جامعه باشند. و امیدوارم با کمک و همیاری هم در نشر اخبار سلامت کوشا باشیم.

ادامه مطلب ...