مدیریت و حسابداری

نکاتی در باب مدیریت و حسابداری

مدیریت و حسابداری

نکاتی در باب مدیریت و حسابداری

۱۰ انتخابی که ۱۰ سال آینده به اشتباه بودنشان پی میبرید



"ای کاش"؛ این ساختار یکی از غمگین ترین عبارات زبان است.


هیچ یک از ما دوست نداریم روزی برسد که ناگهان سر از خواب برداریم وببینیم زمانمان تمام شده است. حسرت یکی از تلخ ترین حس های تجربه شده بشر است. در این مطلب ۱۰ انتخاب که نهایتاً به حسرت می انجامند را به همراه شیوه گرفتار نشدن در آن ها آورده ایم.

 
۱. گذاشتن صورتک برای تحت تأثیر قرار دادن دیگران


اگر چهره ای که به دنیا نشان می دهید همواره یک صورتک باشد روزی خواهد آمد که صورتی پشت آن نمانده باشد. زیرا هنگامی که زمان زیادی را صرف تمرکز بر درک دیگران از خودتان کنید ناگهان فراموش خواهید کرد که واقعاً چه کسی هستید. از قضاوت دیگران نترسید؛ شما قلباً می دانید که چه کسی هستید و چه چیزهایی برای شما واقعی هستند. نیازی نیست برای تحت تأثیر قرار دادن دیگران بی نقص باشید. بگذارید دیگران با دیدن چگونگی کنار آمدن شما با نقص هایتان تحت تأثیر قرار بگیرند.

 
۲. اجازه دادن به دیگران در ساختن رویاهای شما


عظیم ترین چالش زندگی کشف خودِ واقعی انسان است. چالش دوم شاد بودن با خودِ یافته شده است. قسمت مهم در این مرحله، تصمیم شما مبنی بر متعهد بودن بر اهداف و رویاهایتان است. آیا افرادی در اطراف شما هستند که با شما مخالف اند؟ چه خوب! وجود چنین افرادی نشانگر قرار داشتن شما در مسیر خودتان است. گاهی کارهای شما توسط دیگران اشتباه و دیوانه وار توصیف می گردند؛ اما، وقتی شما دراثر لذت انجام دادن چنین کارهایی گذر زمان را از یاد ببرید و زمان با سرعت سپری شود شما در حال انجام دادن کار درست هستید.

 
۳. همراهان منفی نگر


اجازه ندهید افراد نگرش منفی خود را به شما القاء کنند. اصلاً با چنین افرادی رابطه برقرار نکنید. اگر تفنگ را به آن ها ندهید، آن ها نمی توانند ماشه را بکشند. همیشه به یاد داشته باشید که همراهی با انسان های منفی نگر یک انتخاب است نه یک وظیفه. اگر این نگرش شما باشد، شما محبت را جایگزین خشم، بخشندگی را جایگزین طمع، و صبر را جایگزین اضطراب خواهید کرد.

 
۴. غرور و خودپسندی


داشتن زندگی پر از کردار نیک بهترین سنگ مزار برای انسان است. افرادی که الهام بخش آن ها شده اید و شریک عشقتان بوده اند زمان زیادی پس از رفتن شما این اعمال را به یاد خواهند داشت. بنابراین، اسمتان را به جای سنگ، روی دل ها حک کنید. آنچه برای خود انجام داده اید با شما می میرد و آنچه برای دیگران انجام داده اید زنده می ماند.

 
۵. ایستایی و رشد نکردن


اگر می خواهید گذشته خود را بشناسید به شرایط حال خود توجه کنید. اگر می خواهید آینده خود را پیش بینی کنید در شرایط کنونی خود کاوش کنید. باید قدیمی ها را رها کنید تا جا برای جدیدها ایجاد شود. راه های گذشته دیگر رفته اند و هیچ گاه برنمیگردند. اگر اکنون به این نکته پی ببرید و برای جبرانش اقدام عملی کنید خود را در مسیر موفقیت قرار داده اید.

 
۶. شانه خالی کردن زیر بار مشکلات


شکست وجود ندارد، آنچه تجربه می کنیم نتیجه کارهایمان است. حتی اگر دنیا وفق مراد شما نچرخید، دلسرد نشوید. آنچه می توانید فرابگیرید و به سراغ تجربیات دیگر بروید. کسی که آرام آرام قدم بردارد و پیوسته در حال حرکت باشد در انتها پیروز می شود. برنده جنگ قبل از پیروزی نهایی مشخص شده است. این امر، نتیجه یک روند پیوسته شامل گام های کوچک، تصمیمات درست و اعمال مناسب است که روی هم انباشته می گردند و به یکباره به لحظه افتخارآمیز پیروزی منتج می شوند.

 
۷. مته به خشخاش گذاشتن


باید زندگی را لمس کنیم، نه اینکه آن را خفه کنیم! گاهی اوقات باید آرامش خود را حفظ کنید و اجازه دهید زندگی بدون نگرانی مدام اتفاق بی افتد. یاد بگیرید پیش از آنکه زیاد زندگی را هل دهید قدری جا برای نفس کشیدن باقی بگذارید. وقتی گرد و غبار فرونشیند دوباره می توانید جنگل را ببینید و گام های آینده را بردارید. نیازی نیست برای رسیدن به جایگاه بزرگ دقیقاً آن را بشناسید. همه چیزِ زندگی در نظمی بی نقص قرار دارد چه درک کنید چه نه. فقط برای وصل کردن تمام نقطه ها به کمی زمان نیاز دارید.

 
۸. راضی شدن به کمتر از آنچه استحقاق دارید


آن قدر قوی باشید که گاهی اوقات امور را رها کنید و آن قدر خردمند باشید که به آنچه لیاقتش را دارید برسید. گاهی قبل از اینکه بتوانید تمام قد بایستید لازم است قدری خم شوید. گاهی برای دیدن آینده باید چشم ها را با اشک شست. از پا ننشینید.

  
۹. همیشه منتظر فردا بودن


مشکل اینجاست که همیشه فکر می کنید زمانی که در اختیاردارید بینهایت است. اما روزی از خواب برمیخیزید و می بینید زمانی برای انجام آنچه آرزویش را داشته اید در اختیار ندارید. آنگاه یا به اهداف خود رسیده اید یا لیست بلندی از بهانه های مختلف برای نرسیدن در اختیار خواهید داشت.

 
  ۱۰. تنبل و دم دمی مزاج بودن


دنیا هیچ چیز به شما بدهکار نیست. پس به جای زندگی در اوهام قدری عمل کنید. به جای تل انبار کردن آرزوها یک اسکلت خوب بنا کنید. مسئولیت زندگی خود را بپذیرید. شما مهم هستید و دیگران به شما نیاز دارند. اگر منتظر بمانید تا اینکه روزی کسی بیاید و برای شما کاری بکند خیلی دیر شده است.آن روز همین الآن است و آن شخص کسی نیست جز خود شما.


کسب موفقیت در ​زندگی

بیشتر مردم فقط می‌خواهند زندگی خوب و خوشی داشته باشند و همواره در زندگی شاد و موفق باشند، اما آیا تا به حال از خود پرسیده‌اید که چگونه می‌توانید ابعاد تازه‌ای را وارد زندگی خود سازید؟ منظور از ابعاد تازه در زندگی، افق‌های تازه‌ای است که برای خود به‌وجود می‌آوریم و معنا و وضع تازه و عمیق‌تری به زندگی خویش می‌دهیم. بعضی وقت‌ها پیش آمده که به خودمان قول می‌دهیم ​ از فردا زندگی بهتری را آغاز ​‌کنیم، اما متاسفانه بعد از مدتی زیر قول خود می‌زنیم.

1240452_562175197164198_213394024_n

بیشتر مردم بر این باورند که کسب موفقیت در زندگی سخت و دشوار است، اما در حقیقت برای دست‌یافتن به موفقیت در زندگی به تلاش و کوشش و جدیت نیاز است. فقط کافی است بخواهیم و اراده کنیم.

اگر می‌خواهید در زندگی فردی موفق باشید به نکاتی که در زیر اشاره می‌شود توجه کنید:

۱ـ کنترل استرس
یکی از مهم‌ترین راه‌های استثنایی برای کسب موفقیت در زندگی کنترل استرس است. درصد قابل توجهی از مردم ​ دچار استرس و اضطراب هستند. به عبارت دیگر هیچ‌کس در دنیا نیست که بتواند استرس و اضطراب را به طور کامل کنترل کند. البته استرس و اضطراب تا حدودی طبیعی است و همراه ما. هنگامی که دچار استرس می‌شوید، یک نفس آرام و عمیق بکشید به صورت دم و بازدم، بعد بدنتان را شل کنید و اندام‌ها را بکشید و سپس کلمات آرامش‌بخش را با خود تکرار کنید، به عنوان مثال با خود بگویید، من آرام هستم یا من استرس و اضطراب ندارم و از محیطی که باعث ایجاد استرس در شما شده است، خارج شوید. سعی کنید استرس خود را کنترل کنید. زمانی که بتوانید با این روش یا هر روش دیگری که خودتان می‌دانید استرس‌تان را کنترل کنید، آن وقت می‌توانید با آرامش بیشتری مشکلات زندگی را بررسی و سپس حل و فصل کنید؛ زیرا توانسته‌اید در زندگی به آرامش نسبی دست یابید. در نتیجه یک گام در جهت موفقیت، در زندگی برداشته‌اید.

۲ ـ تغذیه مناسب
یکی دیگر از راه‌های موفقیت در زندگی توجه داشتن به تغذیه سالم است. شما با داشتن یک رژیم غذایی مناسب و استفاده بیشتر از سبزی‌ها، مواد معدنی، انواع ویتامین‌ها و ثابت نگه داشتن قند خون می‌توانید فشارهای روانی را کم کنید. تلاش کنید به جای استفاده از مواد غذایی کنسرو شده و نیز پرچرب، بیشتر از غذاهای خانگی و طبیعی استفاده کنید، زیرا غذاهای کنسرو شده بیشتر شامل مواد افزودنی است و فقط باعث اضافه‌وزن می‌شود. پس از رژیم غذایی خود غافل نشوید، که سلامت بدن را تضمین می‌کند. زمانی که به لحاظ روحی و جسمی سالم باشید، می‌توانید به موفقیت‌های زیادی در زندگی خود دست یابید.

۳ ـ ورزش کردن
ورزش کردن هم روی موفقیت شما در زندگی تاثیر می‌گذارد. پس هر روز ورزش کنید، زیرا بدن ​ به ورزش روزانه نیاز دارد. در واقع سعی کنید ورزش​ را در برنامه‌های روزانه خود بگنجانید. بد نیست بدانید ​ ورزش ​ فقط برای سلامت جسم نیست، بلکه در روحیه ما نیز خیلی موثر است. پس از چند دقیقه ورزش روحیه​ پس از ورزش و بعد از ورزش را مقایسه کنید. ورزش ​ سموم بدن را دفع می‌کند و باعث شادابی می‌شود، کالری‌های اضافه در بدن را می‌سوزاند، ضریب هوشی را بالا می‌برد و خستگی ناشی از کارهای روزانه را از بدن ما از میان می‌برد. در نتیجه زمانی که ورزش می‌کنید سالم‌تر و سرحال‌تر می‌شوید، آن وقت بهتر می‌توانید با مشکلات خود کنار بیایید.

۴ ـ افکار مثبت
برای رسیدن به موفقیت در زندگی باید افکار مثبت را جایگزین افکار منفی کنید، زیرا افکار مثبت یکی از عوامل موثر بر موفقیت در زندگی محسوب می‌شود. وقتی ​ افکار منفی به سراغتان آمد و ذهنتان را درگیر خود کرد، یک نفس عمیق بکشید و سپس با آرامش به موضوعات خوب و امیدبخش فکر کنید، زیرا ​ افکار منفی مانع رسیدن شما به اهدافتان می‌شود. اگر بتوانید بر افکارتان مسلط شوید، آن وقت می‌توانید با روحیه‌ای مناسب و خوب به هدف‌تان در زندگی دست یابید. موفقیت ما در زندگی به نوع تفکر و نیز نگرش ما بستگی دارد. پس همیشه مثبت فکر کنید و شاد باشید، زیرا لحظه‌ها در گذرند.

۵ ـ روحیه خوب
یکی دیگر از مهم‌ترین راهکارهای موفقیت در زندگی داشتن روحیه مثبت و بالاست. ما می‌توانیم با انقلاب درونی تغییرات مثبتی در روحیه خود و اطرافیان ایجاد کنیم. اگر روحیه مثبت داشته باشیم، چهره و نگاه ما بشاش می‌شود و روحیه اطرافیان ما نیز بهتر می‌شود و اگر روحیه منفی داشته باشیم هم حال خودمان را خراب کرده‌ایم و هم حال اطرافیان را. شما با داشتن روحیه بالا می‌توانید افکار منفی را از ذهن‌تان پاک کنید و با آرامش خاطر به دنبال کسب موفقیت در زندگی بروید. پس مراقب روحیه خود باشید.

و در پایان موفقیت در زندگی به نحوه تفکر و نیز نگرش ما بستگی دارد. پس استرس خود را کنترل کنید، به تغذیه خود توجه داشته باشید، ورزش کنید و افکار منفی را از ذهن‌تان بزدایید و در نهایت روحیه‌ای بالا داشته باشید.

۵ ویژگی که افراد با نفوذ دارند


بسیاری از افراد با نفوذ و قدرتمند در دنیا، در ارتباط برقرار کردن با دیگران هنر زیادی دارند. آنها همیشه این سوال را از خود می پرسند: «اکنون مساله مهم در اینجا چیست؟» چنین افرادی دارای کیفیت ها و ویژگی هایی هستند که باعث نفوذ و تاثیرگذاریشان روی دیگران می شود.

تعدادی از این ویژگی ها پیش روی شماست:

  ادامه مطلب ...

درخت و مسافر

 
مسافری خسته که از راهی دور می آمد ، به درختی رسید و تصمیم گرفت که در سایه آن قدری اسـتراحت کند غافـل از این که آن درخت جـادویی بود ، درختی که می توانست آن چه که بر دلش می گذرد برآورده سازد...!
 
وقتی مسافر روی زمین سخت نشست با خودش فکر کرد که چه خوب می شد اگـر تخت خواب نـرمی در آن جا بود و او می تـوانست قـدری روی آن بیارامد.
 فـوراً تختی که آرزویـش را کرده بود در کنـارش پدیـدار شـد !!!
 
مسافر با خود گفت : چقدر گـرسـنه هستم. کاش غذای لذیـذی داشتم...
 
ناگهان میـزی مملو از غذاهای رنگارنگ و دلپذیـر در برابرش آشـکار شد.
 پس مـرد با خوشحالی خورد و نوشید...
 
بعـد از سیر شدن ، کمی سـرش گیج رفت و پلـک هایش به خاطـر خستگی و غذایی که خورده بود سنگین شدند.  خودش را روی آن تخت رهـا کرد و در حالـی که به اتفـاق های شـگفت انگیـز آن روز عجیب فکـر می کرد با خودش گفت :  
قدری میخوابم. ولی اگر یک ببر گرسنه از این جا بگـذرد چه؟
و ناگهان ببـری ظاهـر شـد و او را درید...
هر یک از ما در درون خود درختی جادویی داریم که منتظر سفارش هایی از جانب ماست.
 
ولی باید حواسـمان باشد ،  چون این درخت افکار منفی ، ترس ها ، و نگرانی ها را نیز تحقق می بخشد.
 
بنابر این مراقب آن چه که به آن می اندیشید باشید... .

عبرت،قصه تلخ



درزمستانی سرد کلاغی غذا نداشت تا جوجه هایش را سیر کند.گوشت بدن خود را می کند و می داد به جوجه هایش. زمستان تمام شد و کلاغ مرد.اما بچه هایش نجات پیدا کردند.بعد گفتند:خوب شد مرد،راحت شدیم از این غذای تکراری.

پیاده روی فراموش نشدنی



شانزده ساله بودم و با پدر و مادرم در مؤسسه ای که پدربزرگم در فاصلۀ هجده مایلی دِربِن، در افریقای جنوبی، در وسط تأسیسات تولید قند و شکر، تأسیس کرده بود زندگی می‌کردیم. ما آنقدر دور از شهر بودیم که هیچ همسایه‌ای نداشتیم و من و دو خواهرم همیشه منتظر فرصتی بودیم که برای دیدن دوستان یا رفتن به سینما به شهر برویم.
یک روز پدرم از من خواست او را با اتومبیل به شهر ببرم زیرا کنفرانس یک روزه‌ای قرار بود تشکیل شود و من هم فرصت را غنیمت دانستم. چون عازم شهر بودم، مادرم فهرستی از خوار و بار مورد نیاز را نوشت و به من داد و چون تمام روز را در شهر بودم، پدرم از من خواست که چند کار دیگر را هم انجام بدهم، از جمله بردن اتومبیل برای سرویس به تعمیرگاه.
وقتی پدرم را آن روز صبح پیاده کردم، گفت: «ساعت پنج همین جا منتظرت هستم که با هم به منزل برگردیم.»
بعد از آن که شتابان کارها را انجام دادم، مستقیماً به نزدیکترین سینما رفتم. آنقدر مجذوب بازی جان وین در دو نقش بودم که زمان را فراموش کردم.  ساعت پنج و نیم بود که یادم آمد. دوان دوان به تعمیرگاه رفتم و اتومبیل را گرفتم و شتابان به جایی رفتم که پدرم منتظر بود. وقتی رسیدم ساعت تقریباً شش شده بود. پدرم با نگرانی پرسید: «چرا دیر کردی؟»
آنقدر شرمنده بودم که نتوانستم بگویم مشغول تماشای فیلم وسترن جان وین بودم و گفتم: «اتومبیل حاضر نبود. مجبور شدم منتظر بمانم.»
ولی متوجه نبودم که پدرم قبلاً به تعمیرگاه زنگ زده بود. مچ مرا گرفت و گفت: «در روش من برای تربیت تو نقصی وجود داشته که به تو اعتماد به نفس لازم را نداده که به من راست بگویی. برای آن که بفهمم نقص کار کجا است و من کجا در تربیت تو اشتباه کرده‌ام، این هجده مایل را پیاده می‌روم که در این خصوص فکر کنم.»
پدرم با آن لباس و کفش مخصوص مهمانی، در میان تاریکی، در جاده‌های تیره و تار و بس ناهموار پیاده به راه افتاد. نمی‌توانستم او را تنها بگذارم. مدت پنج ساعت و نیم پشت سرش اتومبیل می‌راندم و پدرم را که به علت دروغ احمقانه‌ای که بر زبان رانده بودم غرق ناراحتی و اندوه بود نگاه می‌کردم. همان جا و همان وقت تصمیم گرفتم دیگر هرگز دروغ نگویم. اغلب دربارۀ آن واقعه فکر می‌کنم و از خودم می‌پرسم، اگر او مرا، به همان طریقی که ما فرزندانمان را تنبیه می‌کنیم، مجازات می‌کرد، آیا اصلاً درسم را خوب فرا می‌گرفتم؟ تصور نمی‌کنم. از آن مجازات متأثر می‌شدم اما به کارم ادامه می‌دادم. اما این عمل سادۀ عاری از خشونت آنقدر نیرومند بود که هنوز در ذهنم زنده است گویی همین دیروز رخ داده است. این است قوۀ عدم خشونت.

جملات کوتاه الهام بخش


مردم عادی امید و آرزو دارند، افراد متکی به نفس ،هدف و برنامه.


برنده شدن همه چیز نیست ، اما تلاش کردن برای برنده شدن همه چیز است.


یادتان باشد که تنها قسمتی از ریسک شکست است ، قسمت دیگر آن می تواند موفقیت باشد.


مرد بزرگ ، بزرگی خود را بوسیله ی رفتاری که با مردان کوچک دارد ، نشان میدهد.


ارزش مردان از تعداد کارهایی که تمام و کامل می کنند مشخص می شود ، نه کارهایی که شروع می کنند.

شش چ




کیپلینگ، رودیارد:



من شش خدمتگزار صدیق دارم که هرچه می دانم از آنها یاد گرفته ام. نامشان چرا، چگونه، چه چیزی، چه زمانی، چه جایی و چه کسی است.

یادداشتی حکیمانه از نلسـون مانـدلا



من باور دارم؛ که ما مسئول کارهایى هستیم که انجام مى‌دهیم، صرفنظر از اینکه چه احساسى داشته باشیم.

من باور دارم؛ که دو نفر ممکن است دقیقاً به یک چیز نگاه کنند و دو چیز کاملاً متفاوت را ببینند.

من باور دارم؛
که زندگى ما ممکن است ظرف تنها چند ساعت توسط کسانى که حتى آن‌ها را نمى‌شناسیم تغییر یابد.

من باور دارم؛
که هر چقدر دوستمان خوب و صمیمى باشد هر از گاهى باعث ناراحتى ما خواهد شد و ما باید بدین خاطر او را ببخشیم.

من باور دارم؛
که همیشه کافى نیست که توسط دیگران بخشیده شویم، گاهى باید یاد بگیریم که خودمان هم خودمان را ببخشیم.

من باور دارم؛
که اگر من نگرش و طرز فکرم را کنترل نکنم، او مرا تحت کنترل خود درخواهد آورد.

 
ادامه مطلب ...

گاهی به نگاهت نگاه کن


انیشتین می‌گفت : « آنچه در مغزتان می‌گذرد، جهانتان را می‌آفریند. »

استفان کاوی (از سرشناسترین چهره‌های علم موفقیت)احتمالاً با الهام از همین حرف انیشتین است که می‌گوید:«اگر می‌خواهید در زندگی و روابط شخصی‌تان  تغییرات جزیی به وجود آورید به گرایش‌ها و رفتارتان توجه کنید؛ اما اگر دلتان می‌خواهد قدم‌های کوانتومی بردارید و تغییرات اساسی در زندگی‌تان ایجاد کنید باید نگرش‌ها و برداشت‌هایتان را عوض کنید .» 

او حرفهایش را با یک مثال خوب و واقعی، ملموس‌تر می‌کند:«صبح یک روز تعطیل در نیویورک سوار اتوبوس شدم. تقریباً یک سوم اتوبوس پر شده بود. بیشتر مردم آرام نشسته بودند و یا سرشان به چیزی گرم بود و درمجموع فضایی سرشار از آرامش و سکوتی دلپذیر برقرار بود تا اینکه مرد میانسالی با بچه‌هایش سوار اتوبوس شد و بلافاصله فضای اتوبوس تغییر کرد.بچه‌هایش داد و بیداد راه انداختند و مدام به طرف همدیگر چیز پرتاب می‌کردند.یکی از بچه‌ها با صدای بلند گریه می‌کرد و یکی دیگر روزنامه را از دست این و آن می‌کشید و خلاصه اعصاب همه‌مان توی اتوبوس خرد شده بود.اما پدر آن بچه‌ها که دقیقاً در صندلی جلویی من نشسته بود،اصلاً به روی خودش نمی‌آورد و غرق در افکار خودش بود. بالاخره صبرم لبریز شد و زبان به اعتراض بازکردم که:«آقای محترم!بچه‌هایتان واقعاً دارند همه را آزار می‌دهند.شما نمی‌خواهید جلویشان را بگیرید؟»مرد که انگار تازه متوجه شده بود چه اتفاقی دارد می‌افتد، کمی خودش را روی صندلی جابجا کرد و گفت:بله، حق با شماست.واقعاً متاسفم.راستش ما داریم از بیمارستانی برمی‌گردیم که همسرم، مادر همین بچه‌ها٬ نیم ساعت پیش در آنجا مرده است.. من واقعاً گیجم و نمی‌دانم باید به این بچه‌ها چه بگویم.نمی‌دانم که خودم باید چه کار کنم و ... و بغضش ترکید و اشکش سرازیر شد.»

استفان کاوی بلافاصله پس از نقل این خاطره می‌پرسد:« صادقانه بگویید آیا اکنون این وضعیت را به طور متفاوتی نمی‌بینید؟ چرا این طور است؟ آیا دلیلی به جز این دارد که نگرش شما نسبت به آن مرد عوض شده است؟ »و خودش ادامه می‌دهد که:«راستش من خودم هم بلافاصله نگرشم عوض شد و دلسوزانه به آن مرد گفتم: واقعاً مرا ببخشید. نمی‌دانستم. آیا کمکی از دست من ساخته است؟ و....

اگر چه تا همین چند لحظه پیش ناراحت بودم که این مرد چطور می‌تواند تا این اندازه بی‌ملاحظه باشد٬ اما ناگهان با تغییر نگرشم همه چیز عوض شد و من از صمیم قلب می‌خواستم که هر کمکی از دستم ساخته است انجام بدهم .»

حقیقت این است که به محض تغییر برداشت٬ همه چیز ناگهان عوض می‌شود. کلید یا راه حل هر مسئله‌ای این است که به شیشه‌های عینکی که به چشم داریم بنگریم؛ شاید هر از گاه لازم باشد که رنگ آنها را عوض کنیم و در واقع برداشت یا نقش خودمان را تغییر بدهیم تا بتوانیم هر وضعیتی را از دیدگاه تازه‌ای ببینیم و تفسیر کنیم .آنچه اهمیت دارد خود واقعه نیست بلکه تعبیر و تفسیر ما از آن است.

جملات الهام بخش

آنقدر زمین خورده ام که بدانم

برای برخاستن

نه دستی از برون

بلکه همتی از درون لازم است . . .


fu3950.jpg



مهم نیست که چقدر مرتکب اشتباه می شوید یا به آهستگی پیشرفت می کنید

شما همیشه جلوتر از همه کسانی هستید که اصلاً هیچ قدمی برنمی دارند . . .


fu3941.jpg



فردی که منفی می اندیشد، در فرصت ها مشکلات را می بیند

فردی که مثبت می اندیشد، در مشکلات فرصت ها را می بیند . . .


حکمت بازیهای کودکی

تازه فهمیدم که بازی های کودکی حکمت داشت!..

زووووو.. تمرین روزهای نفس گیر زندگی...

الاکلنگ، تمرین دیدن بالا و پایین دنیا...

سرسره، تمرین سخت بالا رفتن و راحت پایین آمدن...

گل یا پوچ، دقت در انتخاب!!

 

13 نکته کامپیوتری که اگر ندانید باعث خنده دیگران می شوید!


1- اول آدرس ایمیل www نمی گذارند: اول آدرس ایمیل هرگز www نمی گذارند.

2- اینترنت اون علامت e آبی رنگ نیست: اون e آبی رنگ علامت برنامه Internet Explorer، محصول شرکت Microsoft است. خود اینترنت یک شبکه است که برنامه یا آیکون خاصی ندارد.

Internet Explorer به شما کمک می کند از این شبکه برای دیدن سایت های مختلف استفاده کنید. درست مثل اینکه می توانید برنامه کانال های تلویزیون را با یک تلویزیون Panasonic یا با یک تلویزیون Sony یا با هر مارک دیگری ببینید…

برنامه های دیگری هم وجود دارند که کار آن e آبی را می کنند و حتی خیلی بهتر! مثل Safari، Chrome، Opera یا Firefox که می توانید از آنها استفاده کنید.

3- چت همان یاهو مسنجر نیست: چت کردن لازم نیست حتمآ با برنامه یاهو مسنجر انجام شود. یاهو یکی از شرکت هایی است که سرویس چت اینترنتی را ارائه می کند. با ICQ، MSN Messenger یا Gtalk و… هم می توانید چت کنید (با سایر کاربران همان سرویس).

4- هر کامپیوتری الزامآ ویندوز نیست: این خیلی مهمه! ببینید یک کامپیوتر را خاموش فرض کنید! اصلآ به آن چه روی صفحه مانیتورش دیده می شود فکر نکنید. این به خودی خودش یک کامپیوتر است.

حالا باید یک برنامه روی این کامپیوتر نصب بشه که این کامپیوتر بتونه روشن بشه و ما ازش استفاده کنیم. به این برنامه ها می گوییم «سیستم عامل» یا «Operating System» یا OS.

 

یکی از معروف ترین این برنامه ها «ویندوز» نام داره که نسخه های مختلفی هم داره که می دونم همگی با آنها آشنا هستید. مثل ویندوز 98 یا ویندوز xp یا ویستا. ویندوز محصول شرکت Microsoft است.


حالا نکته اینجا است، هیچ اجباری به استفاده از ویندوز نیست و ویندوز تنها انتخاب موجود نیست. بلکه این تصور غلط به خاطر سلطه مایکروسافت بر روی بازار به وجود آمده. در اصل شرکت های مختلف و مشابهی وجود دارند که در این صنعت با مایکروسافت در رقابت هستند و خودشان «سیستم عامل» تولید می کنند.

به عنوان مثال، شرکت Apple سیستم عامل Mac را دارد. یا مثلآ سیستم عامل Ubuntu مال شرکت Canonical است.

5- هر کامپیوتری الزامآ پنتیوم نیست: pentium فقط اسم مدل یکی از پردازنده (CPU) های شرکت اینتل است! فکر می کنم واضحه، مثلآ من اگر از CPU یک شرکت دیگه مثل AMD استفاده کنم دیگه «کامپیوترت پنتیوم چنده؟» مفهومی نداره. در ضمن مدل های pentium هم الان تقریبآ منسوخ شده و قدیمی به حساب می آیند.

6- فایروال همان آنتی ویروس نیست: هر دو امنیت کامپیوتر را تامین می کنند اما با یکدیگر فرق دارند. توضیح تخصصی این تفاوت از حوصله این مطلب (و احتمالآ شما) خارج است. بگذارید این طور بگویم، فایروال یا دیواره آتش مثل یک گارد هست که شما بگذارید دم در خانه تا از ورود افراد خطرناک جلوگیری کند. آنتی ویروس مثل یک محافظ شخصی است که اگر کسی یه جوری گارد را دست به سر کرد یا یواشکی از دودکش شومینه اومد توی خونه او را دستگیر کنه.

7- تفاوت فایل، فولدر و درایو: اصلآ به کامپیوتر فکر نکنید، درایو مثل طبقه ای است که شما پوشه های مختلف از اسناد تان را نگهدای می کنید. فولدر همان پوشه هایی است که اسناد در آنها وجود دارند.

هر سند موجود در پوشه مثل یک فایل هست. در نتیجه من اگر از شما بپرسم فلان سند کجاست؟ شما می گویید: «در طبقه دوم، پوشه سبز رنگ، کاغذ آخر.»

حالا اگر بپرسم «اون تحقیق شیمی که دانلود کردی کجاست؟» چه می گویید؟ «درایو C، فولدر Shimi، فایل shimi.pdf» یا مدل کامپیوتری تر: C:\Shimi\shimi.pdf

این طور بخوانید، «سی دو نقطه بک اسلش شیمی بک اسلش شیمی دات پی دی اف».

حالا چطوری فرق اینا را هم به خاطر بسپاریم؟ یکی اینکه درایو ها تعداد شان زیاد نیست. عمومآ همین C و D و E و اینها هستند… فولدر ها یا پوشه ها هم که اصلآ از آیکون شان مشخص است.

فایل ها هم می توانید این جوری بشناسید. هر آیتمی که وقتی رویش کلیک می کنید دیگه جلوتر نمی توانید بروید یک فایل است. به عنوان مثال وقتی روی یک فولدر کلیک می کنید وارد آن می شوید، دوباره می توانید چیزی انتخاب کنید… در نتیجه این یک فایل نیست.

اما اگر روی یک عکس کلیک کنید آن عکس خودش باز می شود، دیگر داخل آن عکس پوشه های دیگر یا فایل های دیگر وجود ندارد. در نتیجه یک عکس یک فایل است. به عبارتی هر آیتمی که یک پسوند داشته باشد، مثلآ txt. یا jpg. و… یک فایل است.

8- پسوند فایل ها مهم است: اول از همه، اصلآ پسوند چیه؟ پسوند اون سه حرف آخر اسم هر فایل است (اگر ویندوز شما پسوند ها را نشان نمی دهد مثل این راهنما عمل کنید).

پسوند به ویندوز و شما می گوید که این چه نوع فایلی است. به عنوان مثال یک فایل متنی که فقط حاوی نوشته است پسوندش txt. است. عکس های واقعی مثل آنها که با دوربین عکاسی می گیرید عمومآ دارای پسوند jpg هستند. عکس های کارتونی و کامپیوتری و غیر واقعی هم عمومآ gif یا png هستند.

فایل های فشرده شده عمومآ دارای پسوند zip یا rar هستند که آنها را باید با برنامه های مخصوص مثل Winzip یا WinRAR باز کنید.

فایل های اجرایی مثل فایل های برنامه های یا فایل های Setup بازی ها و… هم عمومآ دارای پسوند exe. هستند. آهنگ ها هم که مطمئنم خودتان می دانید، عمومآ mp3 یا wav هستند.

پسوند فایل ها اطلاعات زیادی به ما می دهند. مثلآ اگر کسی یک فایل به شما داد که پسوند آن exe. بود و گفت این عکس خودم است. دارد دروغ می گوید! احتمالآ به جای عکس یک برنامه مخرب مثل یک ویروس است.

9- تفاوت وبلاگ و وب سایت: «وبلاگ» از جمله چیز هایی است که تعریف دقیقش یکم سخته. یک باور اشتباه اینه که یک وب سایت یک آدرس مستقل دارد، مثلآ تنها کاربران عضو سایت قادر به مشاهده لینک ها هستند.

عضویت در سایت / ورود به سایت

یک سایت است اما microsoft.persianblog.ir یک وبلاگ است. این تعریف اشتباه است.

وبلاگ جایی است که – عمومآ – یک نفر یادداشت هایی می نویسد. این یادداشت ها می توانید شخصی، تخصصی یا عمومی باشد. وبلاگ ها بر پایه یکی از برنامه های مدیریت محتوا نظیر وردپرس یا مووبل تایپ هستند. همچنین می توانند روی سرویس دهنده های وبلاگ آنلاین باشند، مثل Blogspot یا Persianblog و… که در این صورت آدرس آنها به شکل EsmeWeblog.Persianblog.ir و… درمیاید. اما می توانند آدرس شخصی هم داشته باشند. مثل Zangoole.com که یک وبلاگ است.

اکثر وبلاگ ها شامل بخش نظرات هم هستند که خوانندگان از این طریق با نویسنده در ارتباط هستند و نظر خودشان را به اطلاع نویسنده می رسانند. هم وبلاگ و هم وب سایت می تواند متعلق به یک نفر، چند نفر یا یک شرکت هم باشد در نتیجه مالکیت یا مخاطب یک نشانه برای تمیز دادن وبلاگ از وب سایت نیست. اما عمومآ وبلاگ متعلق به یک نفر است و شما با ورود به آن می دانید که در حال خواندن نوشته چه کسی هستید. وبلاگ ها عمومآ غیر رسمی تر از وب سایت ها هم هستند.

یک تفاوت دیگر هم این است که وب سایت ها عمومآ سرویس یا محصول خاصی دارند اما وبلاگ ها – حداقل مستقیمآ – سرویسی ارائه نمی کنند و فقط حاوی نوشته های نویسنده هستند.

10- دومین، دامین یا دامنه: ببینید خودتان را درگیر نکنید، خیلی ساده است. اسم هر سایت (آدرسی که تایپ می کنید که واردش شوید) دامنه آن سایت است. مثلآ دامنه یاهو yahoo.com است. برای داشتن این نام ها باید نام مورد نظر آزاد باشد و مبلغی را سالیانه پرداخت کنید تا به نام شما ثبت شود.

توجه کنید که مثلآ در مثال یاهو، کل عبارت “Yahoo.com” دامنه است، نه فقط “Yahoo” در نتیجه “Yahoo.net” هم یک دامنه جدا است که می تواند متعلق به فرد دیگری باشد، همچنین “Yahoo.org” و… اما خوب شرکت های بزرگ تمام دامنه های اسم شرکت شان را به نام خودشان ثبت می کنند.

11- هاست یا هاستینگ: هاست، هاستینگ یا Host یعنی فضایی که فایل های یک سایت اینترنتی روی آن قرار می گیرد. هر چیزی که شما روی یک سایت می خوانید باید روی یک کامپیوتر واقعی در یک جایی از دنیا وجود داشته باشد. همین مطلب که الان شما دارید می خوانید روی سرور زنگوله در تگزاس آمریکا است.

این فضا ها هم توسط شرکت ها فروخته می شود. در نتیجه اگر می بینید می گویند «هاست 100 مگابایتی» یعنی به شما 100 مگابایت فضا می دهند که فایل های سایت تان را در آن نگهداری کنید.


12- RAM بیشتر همیشه بهتر نیست: رم و حافظه بیشتر همیشه الزامآ بهتر نیست. یعنی کلآ این عدد ها هر چقدر بزرگتر می شوند الزامی نیست که بهتر شوند. چرا؟ به دلایل مختلف، مهم ترینش اینکه خیلی اوقات کامپیوتر شما توان استفاده از آن مقدار عظیم RAM را اصلآ ندارد… به عنوان مثال، اکثر افراد از ویندوز های 32 بیت استفاده می کنند که توان استفاده بیشتر از 4 گیگ رم را ندارند یعنی اگر شما 8 گیگ رم هم داشته باشید هیچ فرقی نخواهید دید… پس اگر از نحوه کار یک دستگاه آگاه نیستید حواستان جمع باشد که پول تان را بی خود هدر ندهید. برای استفاده بیشتر از 4 گیگ رم باید از سیستم عامل های 64 بیت استفاده کنید. مثلآ Windows Vista x64 Ultimate.

13- قوی بودن یکی از اجزای کامپیوتر ضعیف بودن جزئی دیگر را جبران نمی کند: این هم از جمله اشتباهاتی است که از خیلی ها تا به حال شنیده ام. هر عضو کامپیوتر وظیفه منحصر به فرد خودش را دارد و قوی بودن یک جز، مثلآ RAM ضعیف بودن CPU را جبران نمی کند. مثلآ شنیده ام که می گویند «این بازی 2 گیگ رم می خواد ولی اگر CPU ات قویه با 1 گیگ هم جواب میده…» که کاملآ اشتباه است.

منبع : عصر فردا

بهترین مدیر



بهترین مدیر فردی است که در انتخاب بهترین افراد برای انجام کار موردنظر درک کافی داشته باشد و به اندازه کافی خویشتن داری داشته باشد که وقتی آنان در حال انجام کار هستند در کار آنان دخالت نکند.

فقط برای امروز

فقط برای امروز:خشمگین مباش

فقط برای امروز:نگران مباش

فقط برای امروز:  سپاس گزار باش

فقط برای امروز: درست و شرافتمندانه کار کن

فقط برای امروز: با دیگران مهربان باش و به همه چیز احترام بگذار


اصول داشتن یک ذهن آرام


برای داشتن یک ذهن آرام ده اصل زیر را رعایت کنید:
 
ادامه مطلب ...

چطور با اشتباهاتمان کنار بیاییم

همه ما کوله‌باری از اشتباه داریم که باید از آنها درس بگیریم. همه ما اشتباه می‌کنیم، آن هم خیلی زیاد. بهترین قسمت آن این است که بدانیم اشتباه کرده‌ایم. اگر ندانیم، باز یک اشتباه دیگر کرده‌ایم. می‌خواهیم ببینیم چطور باید با این همه اشتباهاتمان در زندگی کنار بیاییم. برای این منظور، جملات مختلفی را از افراد مشهور درمورد اشتباه کردن برایتان گرد آورده‌ایم.

یادتان باشد، مهم نیست که اشتباه کرده‌اید؛ مهم این است که از اشتباهتان درس گرفته باشید.
«افراد باهوش از اشتباهاتشان درس می‌گیرند. اما باهوش‌ترینشان از اشتباهات دیگران.»

– براندون مال (Brandon Mull)

«یک اشتباه نباید قدرت حکمرانی بر همه زندگی یک نفر را داشته باشد.»

– جویس میر (Joyce Meyer)

«بزرگترین اشتباهی که می‌توانید در طول زندگی مرتکب شوید این است که همیشه از اینکه مرتکب اشتباه شوید بترسید.»

– البرت هوبارد (Elbert Hubbard)

۱) تازمانیکه باور نکنید که شکست خورده‌اید و دلسرد نشوید، هنوز شکست نخورده‌اید. هیچوقت ناامید نشوید. گاهی وقت‌ها اینکه بدانید چه زمان باید دست از ادامه راه بکشید، کدام جنگ را ببازید، خود نیازمند خرد است.

«خیلی وقت‌ها برای اینکه اولویت‌هایمان را ببینیم، باید آنها را از خودمان دور کنیم.»

– جان ایروینگ (John Irving)

۲) خودتان را برای اشتباهاتی که مرتکب شده‌اید بخشیده، از آنها درس بگیرید و پیش روید.

«اشتباه کردن گناه نیست. داشتن اعتباری که نتوانید هرازگاهی آن را خراب کنید چه ارزشی دارد؟»

– سیمون الکلس (Simon Elkeles)

۳) از آن اتفاق درس بگیرید و آن را فراموش کنید.

۴) هیچ‌وقت یک اشتباه را تکرار نکنید.

«موفقیت این نیست که هیچوقت اشتباهی مرتکب نشوید. موفقیت در این است که هیچوقت یک اشتباه را تکرار نکنید.»

– جرج برنارد شاو (George Bernard Shaw)

۵) قلب و روحتان باید استوار باشد. وقتی می‌بینید در حین و بین یک اشتباه هستید، کنترل ذهنتان را به دست گیرید. قدرت فکر کردن در اشتباهات یک مزیت بزرگ است.

۶) از اشتباهاتتان درس بگیرید و با حس کینه و انتقام برگردید. فقط زمانی که رشد کرده باشید است که می‌توانید اشتباهی را جبران کنید.

۷) گاهی اوقات عوض کردن طرز تفکرمان کمک می‌کند. هیچوقت نمی‌توانید با همان طرزفکر قبلی که اشتباهی را مرتکب شده‌اید، آن را اصلاح کنید.

۸) بیشتر اوقات تلاش نکردن برای اصلاح یک اشتباه شما را در همان جای اول نگه می‌دارد. شجاعت لازم برای غلبه بر ترستان و اصلاح خطاهایتان را پیدا کنید.

۹) قدم‌های کوچک بردارید و برای غلبه بر اشتباهاتتان توانایی‌تان را کم‌کم افزایش دهید.

۱۰) در سختی‌ها به دنبال فرصتی برای پیدا کردن خودتان باشید. در همه سختی‌ها فرصت‌های بیشماری برای رشد وجود دارد.

۱۱) برای غلبه بر سردرگمی‌هایتان وارد عمل شوید. علم به شما کمک می‌کند بر سردرگمی‌هایتان غلبه کنید، سعی کنید برای غلبه بر اشتباهتان هم دانش بیشتری درمورد آن موضوع پیدا کنید.

۱۲) صبور باشید و اجازه بدهید زمان بگذرد.

۱۳) بزرگترین اشتباه اکثر ما این است که ناامید می‌شویم و دست از کار می‌کشیم. تازمانیکه  ۱۰۰٪ کارتان را تکمیل نکرده‌اید نباید کنار بروید. اگر نیاز به استراحت داشتید، به خودتان وقفه بدهید اما دست از ادامه راه نکشید. موفقیت شکستی است که برعکسش کرده باشید.

۱۴) دست از فکر کردن بردارید و از فرصت‌ها استفاده کنید. بیشتر اشتباهات فرصت‌هایی عالی برای پیشرفت در اختیارتان قرار می‌دهند.

«اشتباه کردن کاری انسانی و بخشیدن کاری الهی است.»

– الکساندر پوپ (Alexander Pope)

۱۵) کمال هیچوقت تصادفی نیست؛ بلکه نتیجه تلاش‌های هوشمندانه است.

«اگر ترس از کمال نداشته باشید، هیچوقت به آن نمی‌رسید.»
– سالوادور دالی (Salvador Dali)

اجازه بدهید نگاهی به گفته‌هایی بکنیم که دیگران بعد از برخورد با اشتباهاتشان و تجربیات مختلف ارائه کرده‌اند:

«کسی که اشتباه نکرده باشید، یعنی هیچ چیز جدیدی را امتحان نکرده است.»

– آلبرت انیشتین (Albert Einstein)

«آزادی که برای اشتباه کردن در آن آزادی نداشته باشید هیچ ارزشی ندارد.»

– ماهاتما گاندی (Mahatma Gandhi)

«مطمئن شدن از عقلانیت خود کار دشواری است. سالمترین کار این است که به شما یادآور شوند که قوی‌ترین‌ها هم ضعیف می‌شوند و عاقل‌ترین‌ها هم اشتباه می‌کنند.»

– ناپلئون بناپارت (Napoleon Bonaparte)

«وقتی راهتان را پیدا می‌کنید دیگر نباید بترسید. باید شجاعت لازم برای اشتباه کردن را داشته باشید. ناامیدی، دلسردی و شکست ابزارهایی هستند که خداوند برای نشان دادن راه به ما از آن استفاده می‌کند.»

– پائولو کوئیلو (Paulo Coelhi)

«قضاوت خوب از تجربه می‌آید و تجربه از قضاوت بد.»
– ریتا ماو براون (Rita Mae Brown)

روش‌های غلبه بر نگرانی‌هایی که مانع از موفقیت می‌شوند


  بی‌توجهی به نگرانی‌ها و ترس‌ها مانند قارچ سمی است که آرام آرام شما را مسموم و بر زندگیتان غلبه می‌کند. هر فردی باید برای مقابله با ترس‌هایش آمادگی داشته باشد.

 زمانی که دائما از ترس و نگرانی صحبت می‌کنید آن هنگام است که سدی از موفقیت را روبه‌روی خود می‌سازید. این ترس‌ها، شما را در همان مکان اجتماعی که ایستاده‌اید، می‌گذارند و اجازه پیشرفت را از شما می‌گیرند. به جای آن‌که اجازه دهید نگرانی‌ها مانع از موفقیت و پیشرویتان شود با راهکارهای زیر با این موانع مبارزه کنید:

ترس‌هایتان را بشناسید: قبل از آن‌که بدانید کدام راه‌ها شما را به مسیر موفقیت راهنمایی می‌کند باید ترس‌ها و نگرانی‌هایتان را بشناسید. اگر به شناخت آن‌ها مطمئن نیستید، یک تمرین عکس انجام دهید. شما می‌دانید اهدافتان چیست پس چه عاملی مانع شما می‌شود؟ بعضی از این موانع ممکن است به دلیل نداشتن مهارت باشد. به‌عنوان مثال چرا شما مهارت تصمیم‌گیری ندارید؟ اگر خوب بررسی کنید شاید به این نتیجه برسید که اعتماد به نفس کافی ندارید. عدم اعتماد به نفس یا اعتماد به نفس پایین خود یک نگرانی است. پس روی آن متمرکز شوید و سعی کنید از مشاوران کمک‌ بگیرید.

خودتان را سرزنش نکنید: هر عملی که برای مقابله با ترس‌هایتان انجام می‌دهید اگر با سرزنش کردن همراه باشد، تنها تقلایی بیهوده است. شما به صبر احتیاج دارید و معجزه‌ای هم رخ نمی‌دهد، آرام و صبور باشید.

عادت‌های بد را کنار بگذارید: بعد از اطمینان یافتن از سلامت جسمی، از موثرترین کارها آگاهی از سلامت روحی و ذهنی است. کنار آمدن با ترس‌هایتان اطمینان خاطر داشتن از سلامتی ذهن است. زمانی که شما از نظر فیزیولوژیکی سالم هستید ، وقت خودتان را با مسائلی چون استرس، افسردگی و بیحالی تلف نکنید.

برنامه داشته باشید: زندگی ما انسان‌ها آن‌قدر درگیر و پر از مشغله است که داشتن ابزاری برای تمرکز کردن بی‌ارزش است، اما با داشتن برنامه شما به راحتی می‌توانید بر ترس‌ها و نگرانی‌هایتان غلبه کنید تا آن‌ها را در گوشه‌ای از ذهنتان ذخیره کنید. برنامه‌هایتان را برای جلوگیری از نگرانی روی کاغذ پیاده کنید. برنامه‌ها باید عملی باشند ، برای مثال شاید شما بخواهید یک سخنران شوید اما ترس از نداشتن فن بیان مانع این کار شود.

درباره ترس‌هایتان صحبت کنید: صحبت با دیگران درباره ترس و نگرانی‌هایتان ، یک راه غلبه و مقاومت بر آن‌هاست. مخصوصا برای حمایت کردن شما در اهدافتان با دوستان یا خانواده‌تان صحبت کنید.

ادامه دهید: حالا شما ترس‌هایتان را شناخته‌اید، آنها را پذیرفته‌اید ، درباره‌اش برنامه نوشته‌اید ، اما هر هدف یک مرحله است، هر چقدر جلوتر بروید شاید ترس‌های جدیدی جایگزین ترس‌های گذشته‌تان شود. هر قدم به سوی رسیدن به موفقیت چالش‌های جدیدی را به وجود می‌آورد.

دزد راستین

در یک دزدی بانک در، گانک ژو چین، دزد فریاد کشید:
 
" همه شما که در بانک هستید، حرکت نکنید. پول مال دولت است ،اما زندگی به شما تعلق دارد. " 
 

همه در بانک به آرامی روی زمین دراز کشیدند
این شیوه تغییر تفکر نام دارد، تغییر شیوه معمولی فکر کردن.
 
هنگامی که دزدان بانک به خانه رسیدند، جوانی که لیسانس دانشگاه داشت به دزد پیرتر (که تنها سه کلاس سواد داشت) گفت: “ برادر بزرگ تر، بیا تا بشماریم چقدر به دست آورده ایم”.
دزد پیرتر با تعجب گفت: “تو چقدر احمق هستی، این همه پول شمردن زمان بسیار زیادی خواهد برد. امشب تلویزیون ها در خبرها خواهند گفت ما چقدر از بانک دزدیده ایم”.
این را می گویند: تجربه این روز ها، تجربه مهم تر از ورقه کاغذ هایی است که به رخ کشیده می شود!
 
پس از آن که دزدان بانک را ترک کردند،مدیر بانک به رییس خودش گفت: فوری به پلیس خبر بدهید. اما رییس اش پاسخ داد: “تامل کن! بگذار ما خودمان هم 10 میلیون از بانک برای خودمان برداریم و به آن 70 میلیون  که از بانک ناپدید کرده بودیم، بیفزاییم”.
این را می گویند با موج شنا کردن پرده پوشی به وضعیت غیرقابل باوری به نفع خودت!  
 
رییس کل می گوید: “بسیار خوب خواهد بود که هرماه در بانک دزدی بشود”.
این را می گویند کشتن کسالت شادی شخصی از انجام وظیفه مهم تر می شود
 

روز بعد، تلویزیون اعلام می کند 100 میلیون دلار از بانک دزدیده شده است. دزد ها پول ها را شمردند و دوباره شمردند، اما نتوانستند 20 میلیون بیشتر به دست آورند. دزدان بسیار عصبانی و شاکی بودند:
 
”ما زندگی و جان خودرا گذاشتیم و تنها 20 میلیون گیرمان آمد. اما روسای بانک 80 میلیون را در یک چشم بهم زدن به دست آوردند. انگار بهتر است انسان درس خوانده باشد تا این که دزد بشود.”
 
این را می گویند؛ دانش به اندازه طلا ارزش دارد.
رییس بانک با خوشحالی می خندید؛ زیرا او ضرر خودش در سهام را در این بانک دزدی پوشش داده بود.
این را می گویند؛ موقعیت شناسی جسارت را به خطر ترجیح دادن
 

در اینجا کدام یک دزد راستین هستند؟  

    

 

تله های افسردگی را بشناسید

افسردگی از شایع‌ترین مشکلات روانی‌ست که خود را با احساس ناراحتی و سرخوردگی، گوشه‌گیری، عدم اشتیاق به انجام امور روزانه نشان می‌دهد. افسردگی ممکن است زودگذر باشد و یا مدت طولانی زندگی افراد را مشکل و انجام فعالیتهای روزمره را مختل سازد. عوامل به نظر کم اهمیت می‌توانند بر روحیه افراد تاثیرات مخربی بگذارند. گرچه عوامل افسردگی در همه افراد یکسان نیست، اما عوامل درونی و بیرونی مختلفی بر بهتر یا بدتر شدن حالت افسردگی موثر است. در ادامه مطلب به چند عامل ساده اما محرک افسردگی در افراد اشاره می‌کنیم.

تله اول: دوری کردن از اجتماع
هنگامی که فردی بصورت بالینی دچار افسردگی است، بشدت از دیگران دوری می‌کند. انزوا و عدم حضور در اجتماع، دقیقا عکس همان چیزی است که افراد افسرده، به آن احتیاج دارند. عقب نشینی اجتماعی، پاسخی به استرس و درگیری ذهنی است و حضور در اجتماع همانند ترمزی است برای رهایی از این درگیری.
راه حل: بتدریج خود را در اجتماع حاضر کنید. از خانواده و دوستان خود شروع کنید. لیستی از کسانیکه می‌خواهید با آنها دوباره رابطه برقرار کنید، تهیه کنید و شروع به برنامه‌ریزی و فعالیت کنید

تله دوم: پروراندن افکار بیهوده
می‌توان افکار بیهوده را مقصر اصلی ابتلا به افسردگی دانست. تفکر درمورد شکست‌ها، ناکامی‌ها و هر آنچه که خارج از دسترس فرد است، افکار بیهوده و درگیری ذهنی را پدید می‌آورد. این افکار فرآیندی سمی است که ذهنیت منفی و احساس ناخوشایندی درمورد خود فرد در او ایجاد می‌کند. معمولا افراد افسرده، زمان و انرژی زیادی را برای پروراندن افکار منفی‌شان، هدر می‌دهند.
به گفته دکتر Mark Goulston (روانپزشک)،‌ هنگامی که شما افکار منفی در ذهن خود می‌پرورانید، ‌در واقع در قلمرو دشمن قرار گرفته‌اید. قبل از آنکه افکار منفی بر شما غلبه کند، خود را از دست آنها خلاص کنید. افکار منفی می‌تواند باعث ایجاد توهم شود و رویدادهای عادی را برای افراد غیرقابل تحمل کند. بطور مثال، لبخند زدن افراد را به منزله تمسخر کردن خود پندارند.
راه حل: توجه خود را به انجام فعالیت‌های مثبت مانند خواندن کتاب معطوف کنید

تله سوم: خود درمانی با الکل و مواد مخدر
یکی از عوامل تشدید افسردگی، روی آوردن به مصرف الکل و مواد مخدر است. مصرف مشروبات الکلی ممکن است استرس و تفکرهای بیهوده را دور سازد، اما این احساس زودگذر تاثیرات مخربی بر سیستم عصبی فرد می‌گذارد. همچنین الکل می‌تواند اثر داروهای ضد افسردگی و ضد اضطراب را متوقف کند و به جسم فرد نیز صدمه بزند.

راه حل: با پزشک خود ملاقات کنید و در صورت تشخیص، افسردگی را با دارو و روش‌های پیشنهادی وی افسردگی را درمان کنید.


تله چهارم: ورزش نکردن
اگر از آن دسته از افرادی هستید که قبلا به باشگاه می‌رفتید، اما دیگر فعالیت‌های ورزشی انجام نمی‌دهید، یکی از با نشاط‌ترین فعالیت‌های روزانه را فراموش کرده‌اید. انجام فعالیت‌های ورزشی، اثر قدرتمند ضدافسردگی دارد و باعث ترشح سروتونین و دوپامین می‌شود. میزان ترشح این دو ماده در افراد افسرده به پایینترین حد خود می‌رسد.

راه حل: شنا، یوگا،‌ ایروبیک و حتی پیاده روی ورزشهای مفرحی هستند که شما را از دام افسردگی نجات می‌دهند. برای داشتن انگیزه می‌توانید با یکی از دوستان یا آشنایان خود به کلاسهای ورزشی بروید


تله پنجم: مصرف قند بالا
وقتی فردی احساس ناراحتی می‌کند، معمولا میل به تنقلات و خوراکی‌های شیرین دارد. مصرف تنقلات شیرین، در کوتاه مدت حس خوبی به افراد می‌دهد، اما کمتر از دو ساعت باعث می‌شود گلوکز خون بشدت پایین آید.

راه حل: از مصرف زیاد قند دوری کنید. همیشه راه عاقلانه، به اندازه مصرف کردن است

تله ششم: افکار منفی
هنگامی که فردی مستعد افسردگی است،‌ همواره افکار منفی در خود می‌پروراند و از انجام فعالیت‌های روزانه خودداری می‌کند. افراد در این شرایط فکر می‌کنند که حتی با انجام دادن کارهای متفاوت و سعی در بهبود اوضاع فعلی نیز، احساس خوبی به آنها دست نخواهد داد. بنابراین تلاشی هم نمی‌کنند! در این صورت از انجام هرگونه فعالیتی بازمی‌مانند. پروراندن افکار منفی دام بزرگی است که باعث تشدید افسردگی و در نتیجه منفعل شدن کامل فرد می‌گردد.
راه حل: منتظر روی دادن اتفاقات منفی نباشید. اگر تلاش و کوشش کنید، شانس‌ رسیدن به نتایج مثبت و سازنده را از دست نخواهید داد.
منبع:ایران سان

 


تست هوش سخت


افراد زیر چند نفرند؟12نفر یا 13نفر؟بشمارید

هشت نوع شخصیت که باید از آنها دوری کرد


  همه ما دوست داریم باور کنیم که نزدیکان مان آدم‌هایی متعادل ، شاد و دارای ذهنی سالم هستند اما بارها پیش آمده که متوجه شدیم


واقعیت غیر از این است. تصور کنید یکی از بهترین روزهای زندگی تان را آغاز کرده اید و خدا را برای همه زیبایی‌ها و نعمت‌هایش


شکر می‌کنید که ناگهان رویارویی با یکی از آشنایان بلافاصله شما را از عرش به زیر می‌آورد. حتی اگر انسانی خوشبین و مثبت


باشید، در کنار چنین اشخاصی منفی خواهید شد. از بدترین این نوع شخصیت‌ها می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:

 

ادامه مطلب ...